cutlet

/ˈkʌtlɪt//ˈkʌtlɪt/

معنی: کتلت
معانی دیگر: (خوراک پزی)، شامی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a thin boneless piece of meat, usu. sliced from the leg or ribs.

(2) تعریف: a patty made from seasoned chopped meat, fish, or vegetables and usu. breaded and fried.

جمله های نمونه

1. I had veal cutlets for supper.
[ترجمه گوگل]برای شام کتلت گوساله خوردم
[ترجمه ترگمان]من گوشت گوساله برای شام خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The quails and the cutlets were safe.
[ترجمه گوگل]بلدرچین و کتلت سالم بود
[ترجمه ترگمان]The و کت لت در امان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He needs breaded veal cutlets as well.
[ترجمه گوگل]او به کتلت گوساله نان نیز نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]به گوشت گوساله من هم احتیاج داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The quails and devilled bones, also the mutton cutlets give him much pleasure.
[ترجمه گوگل]بلدرچین ها و استخوان های اهریمنی و همچنین کتلت گوشت گوسفند او را بسیار لذت می بخشد
[ترجمه ترگمان]The و devilled هم که گوشت گوسفند را نیز به او می دهند لذت بیشتری می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We begin with the nut cutlets of a vegetarian household where Harriet and Vesey meet as adolescents.
[ترجمه گوگل]ما با کتلت‌های آجیل یک خانواده گیاه‌خواری شروع می‌کنیم، جایی که هریت و ویسی در نوجوانی با هم ملاقات می‌کنند
[ترجمه ترگمان]شروع می کنیم به خوردن گوشت گوساله گیاهی که در آنجا هریت و vesey مثل adolescents آشنا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stubb orders him to prepare cutlets the next night.
[ترجمه گوگل]استاب به او دستور می دهد تا شب بعد کتلت تهیه کند
[ترجمه ترگمان]استاب دستور داده بود که شب بعد برای تهیه کت لت آماده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Uncle Sammler, would you join me for a cutlet?
[ترجمه گوگل]عمو سملر، برای کتلت به من ملحق میشوی؟
[ترجمه ترگمان]عمو Sammler، میشه با من یه کت لت بزنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He pulled a scrap of meat from the cutlet in his hand and tossed it into the air.
[ترجمه گوگل]یک تکه گوشت از کتلتی که در دست داشت بیرون کشید و به هوا پرت کرد
[ترجمه ترگمان]یک تکه گوشت را از یک کت لت درآورد و به هوا پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fish Conger eel: buy cutlets.
[ترجمه گوگل]ماهی کنگر مارماهی: کتلت بخرید
[ترجمه ترگمان]ماهی conger ماهی: خرید کت لت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I thought our fish cutlet will be to your taste.
[ترجمه گوگل]فکر کردم کتلت ماهی ما به سلیقه شما خواهد بود
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم که کت لت ماهی ما به مذاق شما خوش خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I think our fish cutlet will be to your taste.
[ترجمه گوگل]فکر کنم کتلت ماهی ما به سلیقه شما باشه
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم کت لت ماهی ما به مذاق شما خوش خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Maybe you will like our fish cutlet.
[ترجمه گوگل]شاید کتلت ماهی ما را دوست داشته باشید
[ترجمه ترگمان] شاید تو از اون کت لت ماهی خوشت بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I will absorb water celery soup and beef cutlet.
[ترجمه گوگل]سوپ کرفس و کتلت گاو را جذب می کنم
[ترجمه ترگمان]من سوپ کرفس و کت لت گاو را جذب خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fried sole, deviled crab and beef cutlet are this restaurant's specialities.
[ترجمه گوگل]کف سرخ شده، خرچنگ شیطون و کتلت گوشت گاو از غذاهای ویژه این رستوران است
[ترجمه ترگمان]یک کت لت سرخ شده و گوشت گوساله، این رستوران specialities
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کتلت (اسم)
cutlet

تخصصی

[زمین شناسی] تخلیه کننده

انگلیسی به انگلیسی

• thin slice of meat (chicken or beef)
a cutlet is a small piece of meat, or a mixture of vegetables and nuts pressed into a rounded shape. cutlets are usually fried or grilled.

پیشنهاد کاربران

a portion of meat, usually served grilled or fried and often covered in breadcrumbs.
"a pork cutlet"
:British
a lamb or veal chop from just behind the neck.
"lamb cutlets"
a flat croquette of minced meat, nuts, or pulses, typically covered in breadcrumbs and shaped like a veal chop.
...
[مشاهده متن کامل]

"nut cutlets"

شامی
کباب شامی
تیکه ( در مورد دختران و زنان )

نوعی غذا

بپرس