معنی: عیارمعانی دیگر: (به ویژه زن یا دختر) تو دل برو، بانمک، لوند (cutie-pie هم می گویند)، (امریکا - خودمانی)، (شخص یا عمل) زرنگ، ناقلا، زیرک، با زرنگی
• : تعریف: (informal) a charming or attractive person, animal, or thing, esp. a girl or young woman.
جمله های نمونه
1. His daughter is a real cutie.
[ترجمه گوگل]دخترش یک ناز واقعی است [ترجمه ترگمان]دخترش یک cutie واقعی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He's a real cutie.
[ترجمه گوگل]او یک نازنین واقعی است [ترجمه ترگمان]واقعا بامزه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mark is such a cutie!
[ترجمه گوگل]مارک خیلی بامزه است! [ترجمه ترگمان]مارک این قدر احمق است! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. See I'm a cutie, yours truly.
[ترجمه گوگل]ببینید من یک نازنین هستم، واقعا مال شماست [ترجمه ترگمان]ببین من با نمک هستم، تو واقعا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There comes a cutie! Hope you have a great day.
[ترجمه گوگل]یک عیار می آید! امیدوارم روز خوبی داشته باشید [ترجمه ترگمان]! یه cutie داره میاد امیدوارم روز خوبی داشته باشی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Santa cutie, and hurry down the chimney tonight.
[ترجمه گوگل]عیار بابانوئل، و امشب از دودکش عجله کن [ترجمه ترگمان]با Santa، و با عجله از دودکش بیرون رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There you have it! Transformer cutie to Mother Theresa in six easy steps.
[ترجمه گوگل]شما آن را دارید! عیار تبدیل به مادر ترزا در شش مرحله آسان [ترجمه ترگمان]! اینم از این یه کم با ۶ قدم خیلی آسون با \"مادر ترسا\" بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Sometimes the cutie Minnie even carries a cellphone.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات مینی خوشگل حتی یک تلفن همراه حمل می کند [ترجمه ترگمان]گاهی مینی ستر حتی یک تلفن همراه باخود می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Do you know Jean? She is a cutie.
[ترجمه گوگل]ژان رو میشناسی؟ او یک نازنین است [ترجمه ترگمان]شما ژان را می شناسید؟ اون یه cutie [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He pulled a cutie.
[ترجمه گوگل]او یک عیار را کشید [ترجمه ترگمان] اون یه کم با نمک بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You are really a cutie.
[ترجمه Maede] تو واقعا بانمک ( تو دل برو ) هستی
|
[ترجمه گوگل]تو واقعا نازی هستی [ترجمه ترگمان] تو واقعا یه cutie [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But you haven't tasted my gumbo. How you doing, cutie ?
[ترجمه گوگل]اما تو طعم آدامس من را نچشیده ای چطوری عزیزم؟ [ترجمه ترگمان]اما هنوز طعم غذای مرا نچشیده اید حالت چطوره، خوشگله؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. With many fans still in doubt that the twosome are romantically involved, the "Camp Rock" cutie wrote, "By the way. . . I would never lie to my fans.
[ترجمه گوگل]در حالی که بسیاری از طرفداران هنوز شک دارند که این دو نفر عاشقانه درگیر شده اند، عیار "کمپ راک" نوشت: "اتفاقا من هرگز به طرفدارانم دروغ نمی گویم [ترجمه ترگمان]در حالی که بسیاری از طرفداران هنوز شک دارند که the با هم درگیر هستند، \"کمپ راک\" نوشته بود: \"به هر حال، من هرگز به طرفداران خود دروغ نمی گفتم\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Joan: Nowadays you would walk over hot coals to slow - dance with a cutie.
[ترجمه گوگل]جوآن: امروزه روی ذغالهای داغ راه میروید تا آرام شوید - با یک عیار برقصید [ترجمه ترگمان]امروز تو باید روی زغال داغ راه بری تا با یه cutie برقصی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید