cutely

جمله های نمونه

1. React so cutely when you hit him and it actually hurts.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او را می زنید و واقعاً دردناک است، بسیار زیبا واکنش نشان دهید
[ترجمه ترگمان]، وقتی بهش ضربه زدی و واقعا درد میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cutely enough, for Taurans, you can pick horn styles.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی زیبا، برای Taurans، می توانید سبک های شاخ را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]برای Taurans، شما می توانید به اندازه کافی سبک بوق را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was so surprised and amazed to see it blooming quietly and cutely in the raining countryside even without the possibility of anyone's appreciation or even a notice.
[ترجمه گوگل]من بسیار متعجب و شگفت زده شدم از اینکه دیدم آن را بی سر و صدا و زیبا در حومه بارانی شکوفا می کند، حتی بدون اینکه امکان قدردانی یا حتی اطلاعی از کسی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]من خیلی شگفت زده شدم و از دیدن دوباره آن شاداب و پر زرق و برق در ییلاق، حتی بدون امکان قدردانی و یا حتی یک آگهی، شگفت زده شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "So, we end our odyssey into all things Hello Kitty by wishing this cat all the best, " they conclude, cutely.
[ترجمه گوگل]آنها با کمال میل نتیجه می گیرند: "پس، ما اودیسه خود را در مورد همه چیز Hello Kitty با آرزوی بهترین ها برای این گربه به پایان می بریم "
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما odyssey را به همه کارهایی که با این گربه آرزو داریم پایان میدیم، به نتیجه می رسند، cutely
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When she sharply asked him to dance after showing him its continuity, he immediately set examples to her, asking her, "Should I dance cutely or sexily or powerfully?"
[ترجمه گوگل]هنگامی که او به شدت از او خواست که پس از نشان دادن تداوم آن برقصد، بلافاصله او را مثال زد و از او پرسید: "آیا باید زیبا برقصم یا جذاب یا قدرتمند؟"
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او به تندی از او خواست که پس از نشان دادن تداوم خود به رقص بپردازد، او فورا نمونه هایی را برای او ترتیب داد و از او پرسید: \"آیا باید با قدرت مطلقه و یا با قدرت برقصم؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most young couples like record and collect photos of their children, especially for little kids they are so lovely and cutely .
[ترجمه گوگل]اکثر زوج‌های جوان دوست دارند عکس‌های فرزندانشان را ضبط و جمع‌آوری کنند، مخصوصاً برای بچه‌های کوچک که بسیار دوست‌داشتنی و بامزه هستند
[ترجمه ترگمان]اکثر زوج های جوان مثل ثبت و جمع آوری عکس از فرزندانشان، به خصوص برای بچه های کوچک، بسیار دوست داشتنی و دوست داشتنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Maggie: Gosh. Look at this picture of the kids. Mike must have been about eight years old. Wasn't he a cutely pie?
[ترجمه گوگل]مگی: خدایا به این عکس بچه ها نگاه کنید مایک باید حدودا هشت ساله بوده باشد آیا او یک پای بامزه نبود؟
[ترجمه ترگمان]خدایا به این عکس از بچه ها نگاه کنید مایک احتمالا حدود ۸ ساله بوده آیا او یک پای cutely نبود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because she will swings her head from left to right again and again cutely lovely just like an angel.
[ترجمه گوگل]زیرا او دوباره سرش را از چپ به راست می چرخاند و دوباره به شکلی زیبا و دوست داشتنی درست مثل یک فرشته
[ترجمه ترگمان]چون سرش را از چپ به راست تاب می دهد و باز هم مثل فرشته ها دوست داشتنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As the biological dad in a step family, I'm cutely aware of the fact that my daughter spends part of her time with her step dad and mum too.
[ترجمه گوگل]به عنوان پدر بیولوژیکی در یک خانواده ناتنی، من به خوبی از این واقعیت آگاه هستم که دخترم نیز بخشی از وقت خود را با پدر ناتنی و مادرش می گذراند
[ترجمه ترگمان]به عنوان پدر بیولوژیک در یک خانواده، من از این حقیقت آگاه می شوم که دخترم بخشی از وقتش را با پدر و مادرش صرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• appealingly, charmingly; cleverly, shrewdly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : cuteness
صفت ( adjective ) : cute / cutesy
قید ( adverb ) : cutely
❗️دوستان صفت cutesy با cute در معنا خیلی متفاوت است لطفا هر دو رو در دیکشنری سرچ فرمایید
جذاب و زیبا

بپرس