cutbacks

پیشنهاد کاربران

زدن از هزینه ها
صرفه جویی
کمبودها
هم معنی reductions
مثال کمبود نیرو یا کارمند :
She had to announce cutbacks of benefits for staff

کاستن
کاهش دادن
تقلیل

بپرس