cutaneous

/kjuːˈteɪniːəs//kjuːˈteɪnjəs/

معنی: پوستی، جلدی
معانی دیگر: وابسته به پوست (انسان و حیوان) پوستی، روپوستی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: cutaneously (adv.)
• : تعریف: of, concerning, or having an effect upon skin.

جمله های نمونه

1. cutaneous infection
عفونت (گندش) پوستی

2. cutaneous nerve
عصب پوستی

3. Head severed two of the cutaneous nerves in his left forearm and sutured the ends together.
[ترجمه گوگل]سر دو عصب پوستی ساعد چپش را قطع کرد و انتهای آن را به هم بخیه زد
[ترجمه ترگمان]سر آن دو تن از اعصاب جلدی را در ساعد چپش قطع کرد و انتهای آن را با هم تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cutaneous metastasis from hepatocellular carcinoma is rare.
[ترجمه گوگل]متاستاز پوستی ناشی از کارسینوم سلولی کبدی نادر است
[ترجمه ترگمان]گسترش متاستاز از ۵ carcinoma نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective For explores the effectiveness about treatment of cutaneous nerve entrapment syndrome ( CNES ) by mechanical vibration.
[ترجمه گوگل]Objective For اثربخشی درمان سندرم گیر افتادن عصب پوستی (CNES) را با ارتعاش مکانیکی بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثربخشی درمان سندرم (CNES)اعصاب جلدی (CNES)به وسیله ارتعاشات مکانیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective Cutaneous microcirculation was measured in heart failure rat model induced by ascending aorta banding.
[ترجمه گوگل]هدف: میکروسیرکولاسیون جلدی در مدل موش نارسایی قلبی ناشی از باندینگ آئورت صعودی اندازه‌گیری شد
[ترجمه ترگمان]هدف Cutaneous microcirculation در مدل موش شکست قلب ناشی از banding ascending aorta اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The distribution of cutaneous and joint branches of suprascapular nerve were investigated in 30 adult cadavers.
[ترجمه گوگل]توزیع شاخه های پوستی و مفصلی عصب سوپراسکاپولار در 30 جسد بالغ مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]توزیع شاخه های پوست و مفاصل joint در ۳۰ جسد بزرگ سال بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The caliber of the most cutaneous arteries is large enough for microsurgical vaso- anastomosis.
[ترجمه گوگل]کالیبر پوستی ترین شریان ها به اندازه کافی بزرگ است که برای وازوناستوموز میکروجراحی انجام شود
[ترجمه ترگمان]میزان the پوستی به اندازه کافی برای microsurgical vaso بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cutaneous metaplastic synovial cyst is a recently described intradermal cyst lined by a membrane that resembles hyperplastic synovium.
[ترجمه گوگل]کیست سینوویال متاپلاستیک پوستی یک کیست داخل پوستی است که اخیراً توضیح داده شده است که توسط غشایی که شبیه سینوویوم هیپرپلاستیک است پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]کیست metaplastic پوست یک کیست intradermal است که به تازگی intradermal کیست را توصیف می کند که شبیه a synovium است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Have hives, rashes, weeping eczema, cutaneous ulcers, swelling, sores, papular lesions, itchy dermatitis?
[ترجمه گوگل]آیا کهیر، بثورات، اگزمای گریان، زخم های پوستی، تورم، زخم، ضایعات پاپولار، درماتیت خارش دار دارید؟
[ترجمه ترگمان]کندوهای خود، جوش ها، اگزما، ulcers cutaneous، ورم، زخم، lesions، lesions papular، درماتیت itchy؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We discovered that all the cutaneous arteries are distributed in arborescent type.
[ترجمه گوگل]ما کشف کردیم که تمام شریان های پوستی به صورت درختی توزیع شده اند
[ترجمه ترگمان]ما کشف کردیم که تمام شریان های های پوست در نوع arborescent توزیع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To form muscular cutaneous flap by separating the orbicular muscle of the eye to the eye socket, using blunt separation and sharp separation.
[ترجمه گوگل]برای تشکیل فلپ پوستی عضلانی با جداسازی عضله مداری چشم از حفره چشم، با استفاده از جداسازی بلانت و جداسازی تیز
[ترجمه ترگمان]برای تشکیل دریچه عضلانی عضلانی با جدا کردن ماهیچه orbicular چشم به سوکت چشم، با استفاده از تفکیک کند و جداسازی شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cutaneous anthrax is the most common type and accounts for approximately 95% of cases.
[ترجمه گوگل]سیاه زخم جلدی شایع ترین نوع است و تقریباً 95 درصد موارد را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]در حدود ۹۵ درصد از موارد مربوط به سیاه زخم از نوع متداول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion: The rabbit penis cutaneous sensation originates from S2 and S3 spinal nerves.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: احساس پوستی آلت تناسلی خرگوش از اعصاب نخاعی S2 و S3 منشا می گیرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: احساس پوست penis penis از S۲ و اعصاب فقراتی منشعب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوستی (صفت)
skinny, cortical, cutaneous, dermal, corticate, made of skin

جلدی (صفت)
cutaneous, dermal

انگلیسی به انگلیسی

• of or relating to the skin

پیشنهاد کاربران

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cutane/ous 💎 تلفظ واژه: ku - TĀ - nē - us ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: پوستی، جلدی: مربوط به پوست ⭐ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
✅ توضیح و تفسیر انگلیسی: pertaining to the skin
[پزشکی] پوستی، جلدی: مربوط به پوست

بپرس