cut to the bone

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : کاهش دادن تا جای ممکن
to reduce costs, services etc as much as possible
e. g. Shops cut prices to the bone in the January sales
عمیق بریدن، تا استخوان بریدن
کارد به استخوان رسیدن
به حداقل رسوندن
کم شدن

بپرس