cut off a car

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی
- جلوی ماشین پیچیدن
- راه ماشین را بستن
- سبقت گرفتن و ناگهان جلوی ماشین آمدن
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( رانندگی – اصلی ) :** وقتی راننده ای ناگهان جلوی ماشین دیگری می پیچد و مسیرش را قطع می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

- مثال: *He cut off a car on the highway. *
او در بزرگراه جلوی یک ماشین پیچید
2. ** ( استعاری – عمومی ) :** گاهی به معنای �مانع شدن� یا �قطع کردن مسیر� در زمینه های غیررانندگی.
- مثال: *She cut off a car of opportunities. * ( کمتر رایج )
او جلوی فرصت ها را گرفت
- - -
## 🔸 مترادف ها
block a car – pull in front of – swerve ahead – cut in
- - -
## 🔸 مثال ها
- *The driver cut off a car while changing lanes. *
راننده هنگام تغییر خط جلوی یک ماشین پیچید
- *He was angry because someone cut off his car. *
او عصبانی بود چون کسی جلوی ماشینش پیچید
- *Cutting off a car can cause accidents. *
جلوی ماشین پیچیدن می تواند باعث تصادف شود