cut in

/ˈkətɪn//kʌtɪn/

1- (در صف مردم) خود را جا زدن، (بدون رعایت حق تقدم) در مسیر اتومبیل دیگر وارد شدن 2- توی حرف کسی دویدن 3-(موضوعی را) عنوان کردن 4- (خودمانی) سهیم کردن، چاک زده، چاک خورده، شکافته، (گیاه شناسی) کوتین (ماده ی جلا مانندی که روپوست گیاهان خاک زی را می پوشاند)، پوشش خارجی بعضی گیاهان

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to move oneself abruptly in or between.
مشابه: barge in, butt in, enter, interpose, intrude

(2) تعریف: to interrupt.
مترادف: interrupt
مشابه: barge in, butt in, interpose, intrude
اسم ( noun )
• : تعریف: a waxy mixture of fatty substances found in the nonliving cuticle of plants.

جمله های نمونه

1. Using sharp scissors, make a small cut in the material.
[ترجمه گوگل]با استفاده از قیچی تیز، یک برش کوچک روی مواد ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از قیچی تیز، یک برش کوچک در مواد ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A cut in lending rates would give a fillip to the housing market.
[ترجمه گوگل]کاهش نرخ وام به بازار مسکن پر می شود
[ترجمه ترگمان]کاهش نرخ وام، تلنگری به بازار مسکن خواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This girl likes to have her hair cut in a boyish style.
[ترجمه گوگل]این دختر دوست دارد موهایش را به سبک پسرانه کوتاه کند
[ترجمه ترگمان]این دختر دوست داره موهاشو کوتاه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This latest cut in government spending will affect income support recipients and their families.
[ترجمه گوگل]این کاهش اخیر در هزینه های دولت بر دریافت کنندگان حمایت از درآمد و خانواده های آنها تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]این کاهش اخیر در هزینه های دولت بر حمایت کنندگان از درآمد و خانواده های آن ها تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cut in my hand needed five stitches.
[ترجمه گوگل]بریدگی دست من به پنج بخیه نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]بریدگی دست من ۵ تا بخیه لازم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Immediately, Daniel cut in on Joanne's attempts at reassurance.
[ترجمه گوگل]بلافاصله، دنیل از تلاش های جوآن برای اطمینان خاطر کوتاهی کرد
[ترجمه ترگمان]بلافاصله، دنیل با تلاش \"جووان s\" به او اطمینان خاطر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hopes of an early cut in interest rates bolstered confidence.
[ترجمه گوگل]امید به کاهش زودهنگام نرخ بهره اعتماد را تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]امیدها در رابطه با کاهش نرخ بهره باعث تقویت اعتماد به نفس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rebels want another 1% cut in interest rates.
[ترجمه گوگل]شورشیان خواهان کاهش 1 درصدی دیگر در نرخ بهره هستند
[ترجمه ترگمان]شورشیان خواستار کاهش ۱ درصدی دیگر نرخ بهره می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Steps cut in the hillside give walkers an easy passage down the mountain.
[ترجمه گوگل]پله‌های بریده شده در دامنه تپه به پیاده‌روها عبور آسانی از کوه را می‌دهد
[ترجمه ترگمان]راه رفتن در دامنه کوه به واکر یک راه آسان در پایین کوه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sorry to cut in on you, but there are one or two things I don't understand.
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش که به شما اشاره می کنم، اما یکی دو چیز وجود دارد که من نمی فهمم
[ترجمه ترگمان]ببخشید که مزاحم شدم، ولی یکی دوتا چیز هست که من نمی فهمم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. is now in favour of a cut in taxes.
[ترجمه گوگل]اکنون طرفدار کاهش مالیات است
[ترجمه ترگمان]اکنون به نفع کاهش مالیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lorry overtook me and then cut in .
[ترجمه گوگل]کامیون از من سبقت گرفت و سپس وارد شد
[ترجمه ترگمان]کامیون به من رسید و بعد آن را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I would like to be cut in on this project.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم در این پروژه شرکت کنم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم در این پروژه برش داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He had to take a cut in salary.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد حقوقش را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان] اون باید حقوق می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The cut-in bodice revealed her youthful, toned shoulders.
[ترجمه گوگل]اندام بریده شده شانه های جوان و فشرده او را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]The که در سینه داشت، شانه های جوان و جوانش را نمایان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Main ingredients: dissolved cutin protease, houndfish alkyl, hyaluronic acid, chamomile and active yeast essence.
[ترجمه گوگل]ترکیبات اصلی: کوتین پروتئاز محلول، آلکیل ماهی تازی، اسید هیالورونیک، بابونه و اسانس مخمر فعال
[ترجمه ترگمان]اجزای اصلی: protease حل شده، houndfish اسید، hyaluronic اسید، بابونه و عصاره مخمر فعال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Basically be skin cutin unusually proliferous thickening, make pore exit jams, leather fat cannot successful eduction, became acne.
[ترجمه گوگل]اساسا پوست ضخیم شدن غیرمعمول زیاد، ایجاد مربا خروج منافذ، چربی چرم نمی تواند آموزش موفق، آکنه شد
[ترجمه ترگمان]در اصل، پوستی که به طور غیر معمول سفت و سخت می شود، سفت و سخت می شود، باعث ایجاد مربا می شود، چربی پوست نمی تواند eduction موفقی داشته باشد، جوش و جوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Its leaves are characterized with cutin, density glandular hair, and the stoma is composed with two kidney-shaped safeguard cells and two hook convoy cells, which effectively control the evaporation.
[ترجمه گوگل]برگ‌های آن با موهای غده‌ای چگالی و کوتین مشخص می‌شود و استوما از دو سلول محافظ کلیه شکل و دو سلول کاروان قلاب تشکیل شده است که به طور موثر تبخیر را کنترل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]برگ های آن با cutin، چگالی مو glandular مشخص می شوند و stoma با دو سلول حفاظتی شکل و دو سلول convoy تشکیل شده که تبخیر را به طور موثر کنترل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. It will get better result after removing the cutin.
[ترجمه گوگل]بعد از برداشتن کوتین نتیجه بهتری می گیرد
[ترجمه ترگمان]این کار پس از حذف the نتیجه بهتری خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Hydroxyacetic acid can peel aged cutin, amino acid can take effect in cuticle and improve the moisturizing ability of the skin.
[ترجمه گوگل]اسید هیدروکسی استیک می تواند پوست پیر شده را از بین ببرد، اسید آمینه می تواند در کوتیکول تأثیر بگذارد و توانایی مرطوب کنندگی پوست را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]اسید Hydroxyacetic می تواند cutin ساله را به خود اختصاص دهد، آمینو اسید می تواند در پوست خود عمل کند و توانایی مرطوب کنندگی پوست را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. With increasing of the thickness of cutin layer and oil gland layers, the distribution of density of oil gland layers and albedo layers was decreasing.
[ترجمه گوگل]با افزایش ضخامت لایه کوتین و لایه غدد روغنی، توزیع تراکم لایه‌های غدد روغنی و لایه‌های آلبیدو کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]با افزایش ضخامت لایه cutin و لایه های gland، توزیع دانسیته لایه های غده روغنی و لایه های albedo کاهش پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. And the composition that chamfer pledges stimulative cutin is contained to flake inside face film, come through dissolving purify is corneous .
[ترجمه گوگل]و ترکیبی که پخ متعهد به کوتین محرک است برای پوسته پوسته شدن در داخل فیلم صورت، از طریق حل کردن پاکسازی قرنیه است
[ترجمه ترگمان]و این ترکیب که تعهدات chamfer را تضمین می کند در داخل فیلم صورت می گیرد و از طریق انحلال خالص حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. They also secrete a waxy, transparent substance called cutin.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین یک ماده مومی شکل و شفاف به نام کوتین ترشح می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین ماده ای موم و شفاف به نام cutin ترشح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Second, makes the moisturizer, the cutin moisture content enough skin only then can be translucent.
[ترجمه گوگل]دوم، باعث می شود مرطوب کننده، محتوای رطوبت پوست به اندازه کافی پوست تنها پس از آن می تواند شفاف شود
[ترجمه ترگمان]دوم، مرطوب کننده را ایجاد می کند، رطوبت cutin به اندازه کافی به پوست شما کمک می کند، تنها می تواند شفاف باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Main effects: Mild, smooth, excellent cleansing effect which maintains skin balanced and perfectly cares the cutin.
[ترجمه گوگل]اثرات اصلی: اثر پاک کنندگی ملایم، صاف و عالی که پوست را متعادل نگه می دارد و پوست را کاملاً مراقبت می کند
[ترجمه ترگمان]اثرات اصلی: تاثیر پاک سازی، صاف و تمیز کننده، که پوست را متعادل نگه می دارد و کاملا به the اهمیت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Efficacy: Helichrysum essence is available for nourishing skin. Gently massaging may soften the skin epidermis cutin and instantly renew the skin vitality and luster.
[ترجمه گوگل]اثربخشی: اسانس هلیکریزوم برای تغذیه پوست موجود است ماساژ ملایم ممکن است پوست اپیدرم پوست را نرم کند و فوراً شادابی و درخشندگی پوست را تجدید کند
[ترجمه ترگمان]تاثیر: جوهر Helichrysum برای تغذیه پوست در دسترس است ماساژ دادن به آرامی ممکن است پوست epidermis پوست را نرم کرده و فورا طراوت و درخشندگی پوست را تجدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. There are two reasons inducing thin pores crassitude:First, thin pores is generally in the shape of open. Second, thin pores is blocked by cutin and dirt.
[ترجمه گوگل]دو دلیل برای ایجاد تلاقی منافذ نازک وجود دارد: اول اینکه منافذ نازک معمولاً به شکل باز هستند دوم اینکه منافذ نازک توسط کوتین و کثیفی مسدود می شوند
[ترجمه ترگمان]دو دلیل وجود دارد که منافذ نازک را تحریک می کند: اول، منافذ نازک عموما به شکل باز هستند دوم، منافذ نازک توسط cutin و کثیفی مسدود می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Gentle thoroughly discharge is divided incomplete makeup and make the skin bleak nonluminous often abandons cutin.
[ترجمه گوگل]ترشحات کاملا ملایم آرایش ناقص تقسیم می شود و پوست را تیره می کند و اغلب پوست را رها می کند
[ترجمه ترگمان]تخلیه کامل به طور کامل به آرایش کامل تقسیم می شود و پوست را دلگیر می کند و اغلب ترکش را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] قطع
[سینما] برش ورودی - درون برش - کات مستقیم

انگلیسی به انگلیسی

• interrupt someone when they are speaking; enter something without permission; come between; rapidly move in front of someone or something; mix in with sharp motions;
waxy substance found in plants (botany)

پیشنهاد کاربران

علاوه بر معانی داده شده، معنای دیگر این عبارت، تقاضای رقص از کسی است که در حال رقصیدن با فرد دیگری است یا یک دور رقص را با فرد دیگری داشته است.
Examples: 👇
She was dancing with Jack, when Tom suddenly cut in.
...
[مشاهده متن کامل]

REENIE: As soon as we got to the party. Sammy and I started dancing. He danced three straight dances with me. Nobody cut in. I didn't think anybody was ever going to cut in, mom. I got to feeling so humiliated I didn't know what to do. I just couldn't bear for Sammy to think that no one liked me. So, I told Sammy there was someone at the party I had to talk to. Then I took him over to Mary Jane Ralston and introduced him to her and told him to dance with her.
CORA: But you said that you liked Sammy. You told me you did.
REENIE: But, mom, I just couldn't bear for him to think I was such a wallflower. ( The Dark at the Top of the Stairs - a play by William Inge. )

ناگهان جلوی خودروی دیگری پیچیدن
در صف جلوافتادن . در رانندگی سبقت گرفتن
قطع کردن صحبت کسی - وسط حرف کسی پریدن
( of a motor or other mechanical device )
To begin operating, especially when triggered automatically by an electrical signal.

did that guy who sole youق company cut you in
اون یارو که شرکتتو هپولی کرده ، سهمتو میده ؟
سهم را دادن / دین خود را ادا کرددن / در سودحاصله شریک کردن
سهم خود را ادا کردن
And this is where simplicity cuts in.
و این همان جایی است که سادگی نقش و سهم خود را ادا می کند
بدون نوبت جلو رفتن
قطع کردن یا قطع شدن
شروع به کار کردن، عمل کردن مثلاً وقتی موتور داغ میکند فن ها شروع به کار میکنند عمل میکنند
میکس کردن آرد و مواد چربی مانند کره تا زمانی که یکدست شوند
مخلوط کردن
سبقت گرفتن
this system with cut in when the volume reaches a certain level.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس