سر و ته یک کرباس هستند
از یک قماش بودن
The three of us, we are cut from the same cloth.
هر سه نفر ما، از یک قماش هستیم.
هر سه نفر ما، از یک قماش هستیم.
لنگه ی هم بودن، کُپ هم بودن!
از یک قماش بودن، از یک جنس بودن، شبیه هم بودن
اگر بخوایم با بار منفی ترجمه کنیم میتونیم از
"سر و پا یه کرباس/ از یه قماش بودن"
استفاده کنیم.
"سر و پا یه کرباس/ از یه قماش بودن"
استفاده کنیم.
مثل سیبی که از وسط نصف شده
یک جور بودن یک شکل بودن به هم شباهت داشتن
Be similar with someone/something
Hame similarity