cut down on
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
( علاوه بر معانی قید شده ) به صفر رساندن
کاستن reduce
کمتر خوردن و آشامیدن برای حفظ سلامتی
• This will considerably cut down on the friction
. and hurt you experience
کمتر خوردن و آشامیدن برای حفظ سلامتی
مثلاً
کم خوردن
قصد تموم کردن یا ترک کردن چیزی
قطع وابستگی به خوردن چیزی I'd like to cut down on chocolate
کم کردن مصرف مواد غذایی جهت کاهش وزن
کاهش مصرف در راستای حفظ سلامتی