cut away


دامن گرد,نیم تنه دامن گرد، (در ساختن مدل ساختمان و غیره) مقطع، برین، بریده، دیاگرام، شما، نمودار، ترسیمه، کروکی، (جامه) کت دامن باز (کت مردانه که یک دکمه دارد و ویژه ی مراسم رسمی روزانه است) (cutaway coat هم می گویند)، کروکی a cutaway view نمای مقطع، نمای برین، نمای عرضی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of a coat, tapering downward from the waist toward the tails at the back.

(2) تعریف: having part of the outside cut away so the inside may be seen.

- The display model has a cutaway abdomen that shows the interior of the stomach.
[ترجمه گوگل] مدل نمایشگر دارای یک شکم بریده شده است که داخل معده را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان] مدل نمایشی دارای یک برش شکم است که درون شکم را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a man's formal daytime coat with sides tapering toward tails at the back.

(2) تعریف: a switch from one scene to another in a film, used to create suspense, show a simultaneous event, or the like; cutaway shot.

جمله های نمونه

1. a cutaway view
نمای مقطع،نمای برین،نمای عرضی

2. He cut away the material which he didn't need.
[ترجمه گوگل]او موادی را که نیاز نداشت برید
[ترجمه ترگمان]چیزی را که نیاز نداشت قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Using a sharp knife, cut away the pith and peel from both fruits.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک چاقوی تیز، مغز هر دو میوه را جدا کرده و پوست بگیرید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک چاقوی تیز، مغز و پوست هر دو میوه ها را ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cut away, children! The motorcade is starting.
[ترجمه گوگل]برید بچه ها! موتورسیکلت شروع می شود
[ترجمه ترگمان]بچه ها را ببرید، بچه ها! کاروان موتوری در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cut away all the dead wood.
[ترجمه گوگل]تمام چوب های مرده را جدا کنید
[ترجمه ترگمان] همه چوب ها رو از بین ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They cut away all the dead branches from the tree.
[ترجمه گوگل]آنها تمام شاخه های مرده را از درخت جدا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها همه شاخه های مرده را از درخت جدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The collar was cut away according to the fashion.
[ترجمه گوگل]یقه طبق مد بریده شد
[ترجمه ترگمان]یقه مطابق مد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Use a sharp knife to cut away the spare pastry.
[ترجمه گوگل]از یک چاقوی تیز برای جدا کردن شیرینی زاپاس استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک چاقوی تیز برای جدا کردن شیرینی اضافی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He threw his gun and cut away.
[ترجمه گوگل]اسلحه اش را پرت کرد و برید
[ترجمه ترگمان]تفنگش را بالا برد و آن را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cut away any dead branches.
[ترجمه گوگل]شاخه های مرده را جدا کنید
[ترجمه ترگمان] هر شاخه مرده رو از بین ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Check dahlias in store and cut away any rotten parts before dusting with fungicide.
[ترجمه گوگل]گل محمدی را در فروشگاه چک کنید و قبل از گردگیری با قارچ کش، قسمت های پوسیده آن را جدا کنید
[ترجمه ترگمان]dahlias را چک کن و قبل از گردگیری با fungicide قسمت های پوسیده را از هم جدا کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is slightly cut away at the rear and so doesn't put pressure on the Achilles tendon.
[ترجمه گوگل]در قسمت عقب کمی بریده شده است و به تاندون آشیل فشار وارد نمی کند
[ترجمه ترگمان]آن در قسمت عقب کمی بریده می شود و بنابراین فشار به تاندون آشیل فشار وارد نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cut away and down behind the bud in a gentle curve.
[ترجمه گوگل]پشت جوانه را در یک منحنی ملایم برش دهید و پایین بیاورید
[ترجمه ترگمان]در یک منحنی آرام از پشت غنچه و پایین ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She cut away the corners to form a circle.
[ترجمه گوگل]او گوشه ها را جدا کرد تا دایره ای تشکیل شود
[ترجمه ترگمان]گوشه ها را برید تا دایره ای تشکیل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A worn braid feels rough and is best cut away and the line joined by a blood knot.
[ترجمه گوگل]یک قیطان فرسوده احساس زبری می کند و بهتر است آن را بریده و خط را با یک گره خونی به هم وصل کند
[ترجمه ترگمان]موی بافته رو به سایش حس خشنی دارد و بهترین حالت برش را دارد و خط با یک گره خون به هم متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I asked the cameraman to give me some cutaways for the interviews.
[ترجمه گوگل]از فیلمبردار خواستم که برای مصاحبه ها چند برش به من بدهد
[ترجمه ترگمان]من از the خواستم که برای مصاحبه چیزی به من بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Firstly, it is reflected and given direction by the cut-away skull bone, acting as a parabolic reflector.
[ترجمه گوگل]در مرحله اول، توسط استخوان جمجمه بریده شده منعکس شده و جهت داده می شود و به عنوان یک بازتابنده سهموی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، آن توسط استخوان جمجمه جدا شده بازتاب داده می شود و به عنوان یک رفلکتور سهمی وار عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Each station has a cutaway wall, framed behind thick glass, showing the strata through which the archaeologists dug.
[ترجمه گوگل]هر ایستگاه یک دیوار بریده دارد که در پشت شیشه های ضخیم قاب شده است و لایه هایی را نشان می دهد که باستان شناسان در آن حفر کرده اند
[ترجمه ترگمان]هر ایستگاه دارای یک دیوار برشی است که پشت شیشه ضخیم قرار دارد و لایه های را نشان می دهد که باستان شناسان در آن حفر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. A cut-away view would show the relative size of the larger plants and indicate where they grew in relation to the banks.
[ترجمه گوگل]یک نمای برش، اندازه نسبی گیاهان بزرگتر را نشان می‌دهد و نشان می‌دهد که در کجا رشد کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]یک نمای دور از برش، اندازه نسبی نیروگاه های بزرگ تر را نشان می دهد و نشان می دهد که آن ها در رابطه با بانک ها رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. With style, cutaway sides, thin straps on the back.
[ترجمه گوگل]با شیک، کناره های بریده، تسمه های نازک در پشت
[ترجمه ترگمان]با سبک، دو طرف، تسمه های نازک روی پشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. A cutaway marks the relevant pin on the socket and their may also be a figure 1 painted on the motherboard.
[ترجمه گوگل]یک برش، پین مربوطه را روی سوکت مشخص می‌کند و ممکن است شکل 1 روی مادربرد نقاشی شده باشد
[ترجمه ترگمان]یک برش که پین مربوطه را بر روی سوکت نشان می دهد و ممکن است یک شکل ۱ باشد که روی the کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. There's a double cutaway arrangement and it's a very different body shape from any jazz guitar that I've seen.
[ترجمه گوگل]چیدمان دوتایی دارد و شکل بدنی آن با گیتارهای جازی که من دیده ام بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]از هر نوع گیتار جاز که دیده بودم شکل خیلی متفاوتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. He noticed that the ghost was smartly dressed in a cut-away coat with gilt buttons, a stand-up collar and Scotch cap.
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که روح با کتی بریده شده با دکمه های طلایی، یقه ایستاده و کلاه اسکاچ پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]او متوجه شد که روح با لباسی بسیار آراسته با دکمه های طلایی و یقه بلند و کلاه اسکاتلندی پوشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Cutaway View of the extrusion Press.
[ترجمه گوگل]نمای بریده از پرس اکستروژن
[ترجمه ترگمان]نمای کلی از فشار قالب ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Left: The Brennan model, with a cutaway showing the location of the two gyroscopes.
[ترجمه گوگل]سمت چپ: مدل برنان، با بریدگی که محل دو ژیروسکوپ را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]چپ: مدل برنان، با یک برش که موقعیت دو ژیروسکوپ را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. a cutaway picture of the inside of a nuclear reactor.
[ترجمه گوگل]تصویری بریده از داخل یک راکتور هسته ای
[ترجمه ترگمان]یک تصویر متفاوت از داخل یک رآکتور هسته ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Formal dress remained similar . The cutaway, dinner jacket or tails were chosen according to the occasion.
[ترجمه گوگل]لباس رسمی مشابه باقی ماند برش، ژاکت شام یا دم با توجه به مناسبت انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]لباس رسمی شبیه هم بود کت یا کت و کت با توجه به موقعیت انتخاب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Also on display will be a 1/20-scale cutaway model of the flagship A380, providing a view of a typical interior layout on the world's largest passenger aircraft.
[ترجمه گوگل]همچنین یک مدل برش دار در مقیاس 1/20 از پرچمدار A380 به نمایش گذاشته خواهد شد که نمایی از چیدمان داخلی معمولی بزرگترین هواپیمای مسافربری جهان را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]همچنین در صفحه نمایش، یک مدل برش ۱ \/ ۲۰ مقیاس از درجه دریایی A۳۸۰ وجود خواهد داشت، که نمایی از طرح کلی داخلی را بر روی بزرگ ترین هواپیمای مسافربری دنیا فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Combined with 3D solid modeling, the classification of cutaway drawing and cutaway plane are introduced.
[ترجمه گوگل]در ترکیب با مدل‌سازی جامد سه بعدی، طبقه‌بندی طراحی برش و صفحه برش معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]ترکیبی با مدل سازی سه بعدی سه بعدی، طبقه بندی طراحی برش و صفحه برش را معرفی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Cutaway of the PW 4000112 - in ( 28 48 cm ) gas turbine engine, showing fan bypass section.
[ترجمه گوگل]برش موتور توربین گازی PW 4000112 - اینچ (28 48 سانتی متر) که بخش بای پس فن را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]cutaway of PW ۴۰۰۰۱۱۲ - in (۲۸ ۴۸ سانتی متر)موتور توربین گاز، که بخش bypass بادبزن را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] برش - برش انحرافی
[سینما] درون برش - نمای واسطه - نمای ارتباطی - برش خروجی - شات رابط واسطه - بریدن و جدا شدن - برون برش - برون برش (برش به نمای فرعی یا لایی ) - به هم چسباندن دو قسمت از یک واقعه

انگلیسی به انگلیسی

• cut off (e.g., "i asked my son to cut away the branches that stick out on the tree"); move fast to another scene or focus on something else when filming (e.g., "while filming the war scene, the director shouted 'cut away now!' when the soldier was wounded ")
cutaway, formal jacket coat which is short in front and has long tails in the rear; model or illustration which has part of the exterior removed in order to show the interior
formal jacket coat which is short in front and has long tails in the rear; model or illustration which has part of the exterior removed in order to show the interior

پیشنهاد کاربران

مثال؛
They had to cut away the dead branches to save the tree.
The editor decided to cut away to a different scene to create more suspense.
To improve the essay, you need to cut away the unnecessary information.
برش عرضی
حذف کردن، بریدن، از بین بردن، محو کردن، از میان برداشتن
2 a diagram or drawing with some external parts left out to reveal the interior:
a cutaway diagram of the magnetosphere.
قطع کردن، جدا کردن sever
برش خورده

بپرس