🔹 معادل فارسی: روشن و مشخص / بی ابهام و قطعی / واضح و بدون پیچیدگی ( در زبان محاوره ای: همه چیز معلومه، دیگه جای بحث نیست )
🔹 مثال ها:
The rules are cut and dry—no exceptions allowed. قوانین روشن و قطعی ان—هیچ استثنایی وجود نداره.
... [مشاهده متن کامل]
It’s not a cut and dry situation; there are many factors to consider. این یه موقعیت واضح و قطعی نیست؛ عوامل زیادی باید بررسی بشن.
Her explanation was cut and dry, leaving no room for confusion. توضیحش روشن و بی ابهام بود، هیچ جایی برای سردرگمی باقی نذاشت.
🔹 مترادف ها: clear - cut - straightforward - unambiguous - definite - black - and - white
🔹 مثال ها:
The rules are cut and dry—no exceptions allowed. قوانین روشن و قطعی ان—هیچ استثنایی وجود نداره.
... [مشاهده متن کامل]
It’s not a cut and dry situation; there are many factors to consider. این یه موقعیت واضح و قطعی نیست؛ عوامل زیادی باید بررسی بشن.
Her explanation was cut and dry, leaving no room for confusion. توضیحش روشن و بی ابهام بود، هیچ جایی برای سردرگمی باقی نذاشت.
🔹 مترادف ها: clear - cut - straightforward - unambiguous - definite - black - and - white
شسته رفته
کارِ تمیز ( انجام شده ) ، با برنامه ریزی انجام شده