cut a wide swath


با سرو صدا و زرق و برق زیاد نمایش دادن، جلب نظر کردن، موجب خرابی یا دگرگونی زیاد شدن، تاثیر گسترده داشتن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to attract considerable attention; make a big impression.

پیشنهاد کاربران

مثال:
Okami, who could be subtle when the need arose, had deliberately cut a wide swath through the bar.
Lustbader, Eric FLOATING CITY ( 1994 )
ایجاد یک نمایش متظاهر یا تأثیر نیرومند

بپرس