customarily

/ˌkəstəˈmerəli//ˈkʌstəmərəli/

معنی: بطور عادی
معانی دیگر: معمولا، طبق عرف یا عادت، عرفا، عادتا، طبق معمول، مثل همیشه، عادی

جمله های نمونه

1. the geographic route along which birds customarily migrate.
[ترجمه گوگل]مسیر جغرافیایی که معمولاً پرندگان در آن کوچ می کنند
[ترجمه ترگمان]مسیر جغرافیایی که پرندگان معمولا به آن مهاجرت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Customarily, a grand jury will hand up an indictment before that date.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، هیئت منصفه بزرگ قبل از آن تاریخ کیفرخواست صادر می کند
[ترجمه ترگمان]customarily، یک هیات منصفه عالی قبل از این تاریخ کیفرخواست را تحویل خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Guide books customarily take a lesser role, informing the traveller and listing things to see.
[ترجمه گوگل]کتاب‌های راهنما معمولاً نقش کمتری دارند و به مسافر اطلاع می‌دهند و چیزهایی را که باید ببینند فهرست می‌کنند
[ترجمه ترگمان]کتاب های راهنمای به طور سنتی نقش کمتری دارند و به مسافر اطلاع می دهند و لیستی از چیزهایی را که باید ببینند ارائه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pardons initiated by the White House customarily are granted by presidents outside the regular procedures established by law.
[ترجمه گوگل]عفوهایی که توسط کاخ سفید آغاز می شود معمولاً توسط رؤسای جمهور خارج از رویه های عادی تعیین شده توسط قانون اعطا می شود
[ترجمه ترگمان]Pardons که توسط کاخ سفید آغاز شده است به طور سنتی توسط روسای جمهور در خارج از رونده ای معمول ایجاد شده توسط قانون اعطا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such old people customarily exhibit behaviour which is extraordinarily difficult to tolerate and which raises a high level of anxiety.
[ترجمه گوگل]چنین افراد مسن معمولاً رفتاری از خود نشان می دهند که تحمل آن فوق العاده دشوار است و سطح بالایی از اضطراب را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]چنین افرادی معمولا رفتاری را به نمایش می گذارند که تحمل بسیار دشوار است و سطح بالایی از اضطراب را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Customarily, the authority is only usually involved at the final stages when approval to go ahead is required.
[ترجمه گوگل]معمولاً، مرجع فقط در مراحل پایانی که تأیید برای پیشبرد مورد نیاز است، دخالت می‌کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این قدرت معمولا در مراحل نهایی مورد نیاز است که تصویب به جلو مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Customarily we randomly select 20 to 30 percent of the historical data and put it aside prior to constructing the training set.
[ترجمه گوگل]معمولاً 20 تا 30 درصد از داده های تاریخی را به طور تصادفی انتخاب می کنیم و قبل از ساخت مجموعه آموزشی آن را کنار می گذاریم
[ترجمه ترگمان]customarily ما به طور تصادفی ۲۰ تا ۳۰ درصد از داده های تاریخی را انتخاب کرده و قبل از ساخت مجموعه آموزشی آن را کنار می گذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Marriages in medieval Europe were customarily arranged by the families.
[ترجمه گوگل]ازدواج در اروپای قرون وسطی معمولاً توسط خانواده ها ترتیب داده می شد
[ترجمه ترگمان]ازدواج ها در اروپای قرون وسطی معمولا توسط خانواده ها ترتیب داده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. TAIL : Customarily docked or natural bobtail.
[ترجمه گوگل]دم: به طور معمول لنگر انداخته یا باب دم طبیعی
[ترجمه ترگمان]TAIL: customarily پهلو گرفته و یا bobtail طبیعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Republic of Vanuatu Police Force Maritime Wing customarily only respond to emergency situations such as search and rescue operations.
[ترجمه گوگل]شاخه دریایی نیروی پلیس جمهوری وانواتو معمولاً فقط به موقعیت های اضطراری مانند عملیات جستجو و نجات پاسخ می دهد
[ترجمه ترگمان]جناح نیروی دریایی نیروی پلیس Vanuatu به طور سنتی تنها به موقعیت های اضطراری مانند عملیات جستجو و نجات پاسخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is customarily in the center of the map at the top tip of the diamond.
[ترجمه گوگل]این معمولاً در مرکز نقشه در نوک بالای الماس است
[ترجمه ترگمان]این به طور سنتی در مرکز نقشه در نوک بالایی از الماس قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Small mites(Tropilaelaps clareae) customarily parasitized solely on the larval and pupal of honeybee in the brood comb.
[ترجمه گوگل]کنه‌های کوچک (Tropilaelaps clareae) معمولاً فقط روی لارو و شفیرگ زنبور عسل در شانه مولدین انگلی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]mites کوچک (Tropilaelaps clareae)بطور سنتی تنها بر روی لاروی و pupal of در شانه brood انگلی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The current syntax tagging models are customarily based on PSG(Phrase Structure Grammar) or DG(Dependency Grammar), but all have some shortcomings.
[ترجمه گوگل]مدل‌های برچسب‌گذاری نحو فعلی معمولاً مبتنی بر PSG (گرامر ساختار عبارت) یا DG (گرامر وابستگی) هستند، اما همه آنها دارای کاستی‌هایی هستند
[ترجمه ترگمان]مدل های برچسب گذاری نحو کنونی براساس PSG (دستور ساختار Phrase)یا DG (Grammar وابستگی)هستند، اما همه آن ها دارای برخی کاستی ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mooncakes are customarily circular in shape, but rectangular cakes are gaining in popularity.
[ترجمه گوگل]کیک های ماه معمولا دایره ای شکل هستند، اما کیک های مستطیلی محبوبیت بیشتری پیدا می کنند
[ترجمه ترگمان]Mooncakes به طور سنتی به شکل مدور هستند، اما کیک های مستطیلی در حال افزایش محبوبیت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بطور عادی (قید)
commonly, customarily

انگلیسی به انگلیسی

• usually, habitually, routinely, conventionally

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : customize
✅️ اسم ( noun ) : custom / customization
✅️ صفت ( adjective ) : customary / customizable / customized
✅️ قید ( adverb ) : customarily
متعارفاً
حسب العاده
معمولا، عرفا، طبق معمول، مثل همیشه
adverb
in a way which follows customs or usual practices; usually
"the leaves are customarily used for animal fodder"

بپرس