custodial

/kʌˈstoʊdɪəl//kʌˈstəʊdɪəl/

وابسته به بازداشت، بازداشتی، توقیفی، سرایدار، نگهبان، متولی

جمله های نمونه

1. The judge gave him a custodial sentence .
[ترجمه مریم] قاضی او را به زندان محکوم کرد
|
[ترجمه گوگل]قاضی برای او حکم حبس صادر کرد
[ترجمه ترگمان] قاضی به اون \"سرایدار\" رو داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mother is usually the custodial parent after a divorce.
[ترجمه مریم] معمولا پس از طلاق؛ مادر والد سرپرست کودک است
|
[ترجمه محمود] معمولا پس از طلاق مادر حضانت کودک را برعهده می گیرد
|
[ترجمه گوگل]پس از طلاق معمولاً مادر سرپرست است
[ترجمه ترگمان]مادر معمولا پس از طلاق به پدر و مادر حکم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nothing other than an immediate custodial sentence could be justified.
[ترجمه مریم] هیچ چیز جز حکم قطعی زندان نمی تواند منصفانه باشد.
|
[ترجمه گوگل]هیچ چیز دیگری جز مجازات فوری حبس قابل توجیه نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز دیگری جز یک حکم بازداشت فوری را نمی توان توجیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This offence is so serious that only a custodial sentence can be justified.
[ترجمه میترا] این جرم چنان جدی است که فقط یک حکم بازداشتی می تواند قابل توجیه باشد
|
[ترجمه گوگل]این جرم آنقدر جدی است که فقط حکم حبس قابل توجیه است
[ترجمه ترگمان]این جرم بسیار جدی است که تنها یک حکم بازداشتی می تواند توجیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Previous convictions: two for dishonesty; one previous custodial sentence.
[ترجمه گوگل]محکومیت های قبلی: دو مورد برای عدم صداقت؛ یک حکم حبس قبلی
[ترجمه ترگمان]محکومیت های قبلی: دو برای عدم صداقت؛ یک حکم قبلی حبس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They certainly receive more custodial sentences than would normally be predicted from their presence in the population.
[ترجمه گوگل]آنها مطمئناً بیش از آنچه که معمولاً از حضور آنها در جمعیت پیش بینی می شود، مجازات حبس دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قطعا مجازات های بیشتری نسبت به آنچه که معمولا از حضورشان در جامعه پیش بینی می شود، دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This resulted in Blacks overall receiving proportionately more custodial sentences.
[ترجمه گوگل]این منجر به این شد که سیاهپوستان در مجموع به نسبت بیشتری احکام حبس را دریافت کنند
[ترجمه ترگمان]این موضوع باعث شد که سیاهان به طور کلی بیشتر حکم حبس شدن را دریافت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Told I have broken Borough policy by recommending custodial maximum on lad.
[ترجمه گوگل]به من گفته شد با توصیه حداکثر حضانت برای پسر، خط مشی Borough را زیر پا گذاشته ام
[ترجمه ترگمان]به من گفت که سیاست بارو رو با توصیه به عنوان کارمند اداره انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Putting young offenders into a prison or other custodial establishment does not deter them from offending.
[ترجمه گوگل]قرار دادن مجرمان جوان در زندان یا سایر مراکز نگهداری آنها را از تخلف باز نمی دارد
[ترجمه ترگمان]قرار دادن مجرمین جوان به زندان یا حبس دیگر، آن ها را از ارتکاب جرم منع نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For example, they can not impose a custodial sentence that is longer than six months in respect of a single offence.
[ترجمه گوگل]مثلاً در مورد یک جرم نمی توانند بیش از شش ماه حبس را اعمال کنند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، آن ها نمی توانند حکم custodial را که بیش از شش ماه است در رابطه با یک جرم واحد، تحمیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In addition, some custodial parents do not pursue collection of child support because they fear retribution from the nonpaying parent.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، برخی از والدین حضانت به دلیل ترس از مجازات از سوی والدینی که پرداخت نمی‌کنند، دنبال دریافت نفقه فرزند نیستند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، برخی از والدین custodial مجموعه حمایت از کودکان را دنبال نمی کنند، زیرا از مجازات والد nonpaying می ترسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Medicaid pays nursing home bills for long-term custodial care, after patients have exhausted their financial assets.
[ترجمه گوگل]Medicaid پس از اتمام دارایی‌های مالی بیماران، صورت‌حساب‌های خانه سالمندان را برای مراقبت‌های نگهداری طولانی‌مدت پرداخت می‌کند
[ترجمه ترگمان]مدیکید پس از اینکه بیماران دارایی های مالی خود را به پایان رساندند، هزینه های پرستاری برای مراقبت طولانی مدت از خود را پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We want a minimum one-year custodial sentence-longer for repeat offenders and organised gangs.
[ترجمه گوگل]ما خواهان حداقل یک سال حبس برای مجرمان مکرر و باندهای سازمان یافته هستیم
[ترجمه ترگمان]ما خواستار حبس حداقل یک سال حبس برای تکرار مجرمان و باندهای سازمان یافته هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Perhaps custodial aesthetics, which is directed more to the specifics of particular cultures, in some way addresses his concerns.
[ترجمه گوگل]شاید زیبایی شناسی حضانت، که بیشتر معطوف به ویژگی های فرهنگ های خاص است، به نوعی به دغدغه های او می پردازد
[ترجمه ترگمان]شاید زیبایی شناسی custodial، که بیشتر به ویژگی های فرهنگ های خاص مربوط می شود، به نوعی به نگرانی های او توجه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But there is a real issue: in whose custodial territory does software fall?
[ترجمه گوگل]اما یک مسئله واقعی وجود دارد: نرم افزار در قلمرو نگهداری چه کسی قرار می گیرد؟
[ترجمه ترگمان]اما یک مساله واقعی وجود دارد: در حوزه whose، نرم افزار کاهش می یابد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to custody or guardianship; of or pertaining to a custodian
custodial means relating to the custody of people in prison; a formal word.

پیشنهاد کاربران

[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
حضانتی
به کسب و کارهایی گفته می شوند که وجوه مشتریان خود را در طول مدت استفاده از خدمات خود در اختیار دارند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : custody / custodian
✅️ صفت ( adjective ) : custodial
✅ قید ( adverb ) : _
متولی
None - custodial
بدون حبس
a non - custodial sentence British English formal ( =a punishment in which a person does not go to prison )
امانی
حضانتی
حکم بازداشتی ( در زندان یا مراکز درمانی و اموزشی )
مقرر، الزامی ، واجب
حضانت ( حقوق )

بپرس