custard

/ˈkəstərd//ˈkʌstəd/

معنی: کاستارد، یکجور شیرینی یا فرنی
معانی دیگر: (خوراک پردازی)، کاستارد (نوعی فرنی دارای تخم مرغ و شیر و شکر و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a cooked dessert made with eggs, milk, sugar, and flavorings.

جمله های نمونه

1. Blend a little milk with the custard powder to form a paste.
[ترجمه گوگل]کمی شیر را با پودر کاسترد مخلوط کنید تا به شکل خمیر درآید
[ترجمه ترگمان]کمی شیر را با the مخلوط کنید تا خمیر را تشکیل دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This custard is deliciously smooth and creamy.
[ترجمه گوگل]این کاسترد لذیذ صاف و خامه ای است
[ترجمه ترگمان]این custard deliciously و خامه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We had plums and custard for dinner.
[ترجمه گوگل]برای شام آلو و کاسترد خوردیم
[ترجمه ترگمان]برای شام plums و فرنی داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Strain the custard to remove lumps.
[ترجمه گوگل]کاسترد را صاف کنید تا توده ها از بین بروند
[ترجمه ترگمان]custard را با استفاده از lumps بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stir the custard occasionally to prevent a skin forming.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از تشکیل پوست، کاسترد را گاهی هم بزنید
[ترجمه ترگمان]custard را به هم بزنید تا از تشکیل پوست جلوگیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Traditionally jam is spread between the custard and the meringue.
[ترجمه گوگل]مربا به طور سنتی بین کاستارد و مرنگ پخش می شود
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی مربا بین the و the پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Swirl this mixture over the custard.
[ترجمه گوگل]این مخلوط را روی کاستارد بچرخانید
[ترجمه ترگمان]این مخلوط را روی نون تست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pour custard over chocolate and croissants, dividing equally. Place cups in large baking pan.
[ترجمه گوگل]کاستارد را روی شکلات و کروسان ها بریزید و به طور مساوی تقسیم کنید فنجان ها را در ظرف پخت بزرگ قرار دهید
[ترجمه ترگمان]custard را بر روی شکلات و croissants بریزید و به طور مساوی تقسیم کنید فنجان ها را در یک ماهی تابه بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cool. 3 Fold the whipped cream into the custard and pour into a rigid polythene container.
[ترجمه گوگل]سرد 3 خامه فرم گرفته را داخل کاستارد بریزید و در یک ظرف پلی اتیلن سفت بریزید
[ترجمه ترگمان]عالی است ۳ تا cream را به the متصل کنید و در یک ظرف پلاستیکی محکم بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pour custard over chocolate and croissants, dividing equally.
[ترجمه گوگل]کاستارد را روی شکلات و کروسان ها بریزید و به طور مساوی تقسیم کنید
[ترجمه ترگمان]custard را بر روی شکلات و croissants بریزید و به طور مساوی تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pour the custard over the top and bake for about 30-40 minutes until the custard is golden brown.
[ترجمه گوگل]کاسترد را روی آن بریزید و حدود 30 تا 40 دقیقه در فر قرار دهید تا کاستارد طلایی شود
[ترجمه ترگمان]the را در بالا بریزید و حدود ۳۰ تا ۴۰ دقیقه صبر کنید تا the قهوه ای طلایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When the custard is cold, put it in the freezer.
[ترجمه گوگل]وقتی کاسترد سرد شد آن را در فریزر قرار دهید
[ترجمه ترگمان]وقتی the سرد است، آن را در فریزر قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The custard explodes over your face.
[ترجمه گوگل]کاستارد روی صورتت منفجر میشه
[ترجمه ترگمان]فرنی صورت شما را منفجر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In medium bowl, combine cup butter, milk, custard powder and confectioners' sugar.
[ترجمه گوگل]در یک کاسه متوسط، فنجان کره، شیر، پودر کاسترد و شکر قنادی را با هم مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]در کاسه متوسط کره، شیر، custard و شکر confectioners را با هم ترکیب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Serve hot with fromagefrais, custard, yogurt or cream.
[ترجمه گوگل]گرم را با فروم فریس، کاسترد، ماست یا خامه سرو کنید
[ترجمه ترگمان]غذا را با fromagefrais، custard، ماست یا کرم سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاستارد (اسم)
custard

یک جور شیرینی یا فرنی (اسم)
custard

انگلیسی به انگلیسی

• sweet dish made of eggs and milk
custard is a sweet yellow sauce made from milk and eggs or from milk and a powder. it is eaten with puddings.

پیشنهاد کاربران

کاسترد ( نوعی سس دسر )
مثال:
lumpy custard
کاستردِ کلفت و توده ای
یک نوع خوراکی خوشمزه که پدرش با شیر مخلوط میشه روی حرارت
به عنوان دسر استفاده میشه
custard ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: شیرخاگین
تعریف: مادۀ غذایی پخته مرکب از شیر و تخم مرغ و شکر که با نشاستۀ ذرت قوام یافته باشد
نوعی دسر شبیه کارامل
نوعی شیرینی شبیه فرنی

بپرس