cuss

/ˈkəs//kʌs/

معنی: فحش، نفرین، لعنت، فحش دادن، نفرین کردن
معانی دیگر: (عامیانه)، رجوع شود به: curse، (انسان یا حیوان) مزاحم، سرخر، اذیت کننده، دشنام دادن، بد و بیراه گفتن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: cusses, cussing, cussed
• : تعریف: (informal) to swear or curse.
مشابه: curse, swear

- She cusses like a sailor.
[ترجمه گوگل] او مثل یک ملوان فحش می دهد
[ترجمه ترگمان] اون cusses مثل یه ملوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: (informal) to exhibit strong disapproval of, esp. by swearing (often fol. by "out").

- He cussed me out for making just one mistake!
[ترجمه گوگل] او مرا به خاطر یک اشتباه سرزنش کرد!
[ترجمه ترگمان] اون به من فحش داد که فقط یه اشتباه رو مرتکب شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) an unpleasant or eccentric person or animal.

- My landlord is an ornery cuss.
[ترجمه گوگل] صاحبخانه من یک مرد نجیب است
[ترجمه ترگمان] صاحبخونه من یه آدم ornery
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. cuss word
دشنام

2. He's an awkward / queer old cuss.
[ترجمه گوگل]او یک دزد قدیمی بی دست و پا است
[ترجمه ترگمان]اون یه شوخی عجیب و غریب و عجیب و غریب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tom's an awkward/stupid/irritable cuss!
[ترجمه گوگل]تام یک آدم بی دست و پا/احمق/عصبی است!
[ترجمه ترگمان]تام یک شوخی زشت و stupid است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's an awkward cuss.
[ترجمه مجتبی محمدی] او یک عوضی دست و پا چلفتی است.
|
[ترجمه گوگل]او یک دزد ناجور است
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم بی دست و پا و awkward
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Being the contrary cuss he was, he did not find this overnight change of ambience entirely melancholy.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که برعکس او بود، این تغییر یک شبه محیط را کاملاً مالیخولیایی ندید
[ترجمه ترگمان]برخلاف آنچه که بود، این تغییر شبانه را کاملا melancholy نمی یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It says that a boxer can not cuss at the audience during a match.
[ترجمه گوگل]می گوید که بوکسور نمی تواند در طول مسابقه به تماشاچیان دشنام دهد
[ترجمه ترگمان]این گزارش می گوید که یک بوکسور نمی تواند در طی یک مسابقه به حضار توهین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is kisstomary cuss the bride.
[ترجمه گوگل]فحش دادن به عروس کیستوماری است
[ترجمه ترگمان]به عروس می گن عروس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sigal and Cuss will continue to work together until that time.
[ترجمه گوگل]سیگال و کاس تا آن زمان به همکاری خود ادامه خواهند داد
[ترجمه ترگمان]Sigal و Cuss تا آن زمان به هم کار خود ادامه خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We are asked to give feedback, not cuss him out for not talking back.
[ترجمه گوگل]از ما خواسته می شود که بازخورد بدهیم، نه اینکه او را به خاطر عدم پاسخگویی سرزنش کنیم
[ترجمه ترگمان]از ما خواسته می شود که بازخورد بدهیم، نه اینکه او را سرزنش کنیم که صحبت نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His ideas are not worth a tinker's cuss; they are all borrowed from others.
[ترجمه گوگل]ایده های او ارزش سرزنش کردن را ندارند همه آنها از دیگران وام گرفته شده اند
[ترجمه ترگمان]عقاید او ارزش a را ندارد؛ همه از دیگران قرض گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To dis - cuss the selection and manufacture of ideal extracellular supporting materials in bone tissue engineering.
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد انتخاب و ساخت مواد پشتیبان خارج سلولی ایده آل در مهندسی بافت استخوان
[ترجمه ترگمان]هدف از این، انتخاب و تولید مواد پشتیبان خارج از خارج سلولی در مهندسی بافت استخوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Will Smith don't got to cuss in his raps to sell records.
[ترجمه گوگل]ویل اسمیت مجبور نیست رپ هایش را دشنام دهد تا رکورد بفروشد
[ترجمه ترگمان]ویل اسمیت مجبور نیست cuss را به فروش برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I don't give a tinker's cuss for what he thinks.
[ترجمه گوگل]من به چیزی که او فکر می کند سرزنش نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من برای چیزی که اون فکر می کنه نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Still want to act like a cuss?
[ترجمه گوگل]هنوز هم می‌خواهید مثل یک دزد عمل کنید؟
[ترجمه ترگمان]هنوز می خواهی مثل یک شوخی رفتار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In fact, credit is false mostly the cuss of a demon that C 2 C platform avoids hard. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]در واقع، اعتبار، عمدتاً به مذمت یک شیطان است که پلتفرم C 2 C به سختی از آن اجتناب می کند فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، اعتبار بیشتر the یک شیطان است که پلتفرم ۲ C به سختی از آن اجتناب می کند فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فحش (اسم)
abuse, damn, curse, swearing, cuss, darn, swearword, vilification, malison, revilement

نفرین (اسم)
curse, cuss, imprecation, malison, execration

لعنت (اسم)
curse, cuss, damnation, malediction, execration

فحش دادن (فعل)
abuse, insult, curse, cuss, swear

نفرین کردن (فعل)
curse, cuss, anathematize, beshrew, imprecate

انگلیسی به انگلیسی

• guy, character; curse
curse, use obscene language
if someone cusses, they say rude or offensive words because they are angry; an informal, old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

۱. آدم یا حیوان لجباز و رو مخ ( اسم )
۲. بد دهنی کردن ( استفاده از واژگان بی ادبانه در طول حرف زدن ) - فحش دادن ( فعل )
نکته : اسمی به معنای فحش نداره این واژه و تنها فعل هست
Example :
...
[مشاهده متن کامل]

A : I actually do cuss a little
?B : Do you
A : yeah
?B : what's your favorite curse word
'A : Probably 'Fuck
🚨 CUSS is simply an American alteration of curse, and its meaning "to say bad words" was first recorded in 1815

عوضی_لاشی

بپرس