صفت ( adjective )مشتقات: cuspidated (adj.)• (1) تعریف: having a cusp or cusps.• (2) تعریف: having, or ending with, a sharp point.• مشابه: pointed
نوک دار (صفت)picked, sharp, acuminate, pointed, pointy, rostral, cuspidate, headed, fastigiateشاخدار (صفت)horned, cuspidate, beamyمنتهی به نوک تیز (صفت)cuspidate
cuspidate ( کشاورزی - علوم باغبانی ) واژه مصوب: نوکنیشدارتعریف: ویژگی برگی که در نوک آن زائدۀ کوتاه و ریزی وجود دارد+ عکس و لینک