✍️ آسان تر کردن یک وضعیت ناخوشایند یا خبر برای کسی. این شامل ارائه حمایت یا کاهش تأثیر یک تجربه منفی است.
... [مشاهده متن کامل]
✍️✍️ نماد عمل نرم کردن واقعیت ها یا نتایج سخت است و به افراد کمک می کند تا با موقعیت های دشوار به طور مؤثرتری کنار بیایند.
👈مترادف؛ Ease the impact, soften the blow, mitigate the damage, reduce the shock
👇مثال؛
شرایط سخت یا اخبار سخت را راحت تر کردن
make it easier to cope with a difficul
t change or upsetting news.
"monetary compensation was offered to soften the blow"
جبران مالی برای راحت کردن اوضاع پیشنهاد شد
جبران مالی برای راحت کردن اوضاع پیشنهاد شد
با پنبه سر بریدن
معادل فارسی با پنبه سر بریدن
این جمله در سریال فرندز جوی استفاده میکند
It's kind of cushion the blow
این جمله در سریال فرندز جوی استفاده میکند
cushion : پشتی - نرم کردن
BLOW : ضربت
cushion the blow :کم کردن ضربت - سختی را کم نشان دادن
BLOW : ضربت
cushion the blow :کم کردن ضربت - سختی را کم نشان دادن
کاری کنی که میزان وخامت اوضاع کمتر بشه یا به عبارتی شرایط رو بهتر کنی
کاری کنی که میزان وخامت اوضاع کمتر بشه یا به عبارتی بهتر کردن اوضاع