curvilinear

/ˌkɝːvɪˈlɪniər//ˌkɜːvɪˈlɪniə/

(مشتمل بر خط یا خطوط منحنی) منحنی الخط، چولدار، قوسدار، پرچول، چول پیرامون، چول پیرا (curvilineal هم می گویند)، دارای خطوطمنحنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: curvilinearly (adv.), curvilinearity (n.)
• : تعریف: made of or enclosed by one or more curved lines.

جمله های نمونه

1. One of the first examples of a curvilinear glasshouse, it stands as a reminder of bygone eras in Belfast's history.
[ترجمه گوگل]یکی از اولین نمونه های گلخانه منحنی شکل، به عنوان یادآور دوران های گذشته در تاریخ بلفاست است
[ترجمه ترگمان]این اثر یکی از اولین نمونه های سنگ تاج به عنوان یادآور دوران گذشته در تاریخ بلفاست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A style with ornamental, poetic, curvilinear forms and lyrical the great peoplemes.
[ترجمه گوگل]سبکی با فرم‌های زینتی، شاعرانه، منحنی‌خط و تغزلی مردم‌های بزرگ
[ترجمه ترگمان]سبکی با شکل های تزیینی، شاعرانه، منحنی به صورت منحنی و lyrical در میان peoplemes بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Based on the Curvilinear Integral and its sorted edge table, a new polygon fill algorithm is developed in the article.
[ترجمه گوگل]بر اساس انتگرال منحنی و جدول لبه مرتب شده آن، یک الگوریتم پر چند ضلعی جدید در مقاله توسعه داده شده است
[ترجمه ترگمان]بر پایه انتگرال Curvilinear و جدول لبه ای طبقه بندی شده آن، یک الگوریتم پر کننده چند ضلعی جدید در این مقاله ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The curvilinear equation of quartic polynomial is used to simulate the boundary of the pile hole to improve the presumption of previous research results which are not well suitable.
[ترجمه گوگل]معادله منحنی چند جمله‌ای کوارتیک برای شبیه‌سازی مرز سوراخ شمع برای بهبود پیش‌فرض نتایج تحقیقات قبلی که به خوبی مناسب نیستند، استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]معادله منحنی quartic برای شبیه سازی مرز حفره به منظور بهبود فرض تحقیقات قبلی که مناسب نیستند مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The curvilinear shape of sprocket wheel is the main cause of arching phenomenon of sintering pallets in the return rail.
[ترجمه گوگل]شکل منحنی چرخ زنجیر عامل اصلی پدیده قوس‌بندی پالت‌های زینترینگ در ریل برگشتی است
[ترجمه ترگمان]شکل منحنی چرخ sprocket، علت اصلی پدیده قوس pallets of در راه آهن بازگشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This was the first proposed curvilinear glass roof for horticulture.
[ترجمه گوگل]این اولین سقف شیشه ای منحنی برای باغبانی پیشنهاد شده بود
[ترجمه ترگمان]این اولین سقف شیشه ای منحنی برای باغبانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Moreover, a gear pair with curvilinear - tooth traces operates without axial thrust force.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک جفت چرخ دنده با ردپای منحنی - دندان بدون نیروی رانش محوری عمل می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یک جفت دنده با traces منحنی به صورت منحنی بدون نیروی رانشی محوری عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In addition to earthworks, field names often indicate parks, and sometimes curvilinear field boundaries can be seen on maps and air pictures.
[ترجمه گوگل]علاوه بر کارهای خاکی، نام مزارع اغلب نشان دهنده پارک ها است و گاهی اوقات مرزهای منحنی میدان را می توان در نقشه ها و تصاویر هوایی مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر خاک ریزی ها، نام فیلد اغلب پارک ها را نشان می دهد، و بعضی اوقات محدوده های میدان منحنی می توانند در نقشه ها و تصاویر هوایی دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The drawing technique of shared radii can be used to construct a variety of curvilinear shapes.
[ترجمه گوگل]از تکنیک ترسیم شعاع های مشترک می توان برای ساخت انواع اشکال منحنی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]روش drawing شعاع تقسیم را می توان برای ساخت انواع اشکال منحنی به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Windows in the later period were very large and had ornate geometric or curvilinear tracery.
[ترجمه گوگل]پنجره‌ها در دوره‌های بعدی بسیار بزرگ بودند و دارای خطوط هندسی یا منحنی پرآذینی بودند
[ترجمه ترگمان]پنجره ها در دوره بعدی بسیار بزرگ بودند و نقش یک نقش نگار هندسی یا منحنی را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However segmental lineal regression equation cluld predict the measured value as accurately as curvilinear regression equation.
[ترجمه گوگل]با این حال، معادله رگرسیون خطی قطعه‌ای، مقدار اندازه‌گیری شده را با دقت معادله رگرسیون منحنی پیش‌بینی می‌کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، معادله رگرسیون segmental lineal ارزش اندازه گیری شده به صورت معادله رگرسیون منحنی را پیش بینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By the late 14th century, the Perpendicular style replaced curvilinear tracery with straight mullions extending to the top of the main arch, connected at intervals by horizontal Bars.
[ترجمه گوگل]در اواخر قرن چهاردهم، سبک عمودی جایگزین خطوط منحنی منحنی شد که تا بالای قوس اصلی گسترش یافته و در فواصل زمانی توسط میله‌های افقی به هم متصل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در اواخر قرن چهاردهم، سبک گوتیک قائم با tracery مستقیم با mullions مستقیم که تا بالای قوس اصلی کشیده شده بود جایگزین شد که در فواصل زمانی با نوارهای افقی متصل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is the primary contents for this thesis how to build a system of generating curvilinear font with using advanced curvilinear font outline to take place vector font outline.
[ترجمه گوگل]این مطالب اولیه برای این پایان نامه است که چگونه می توان سیستمی برای تولید فونت منحنی با استفاده از طرح فونت منحنی پیشرفته ایجاد کرد تا طرح فونت برداری را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله، محتوای اولیه برای این پایان نامه است که چگونه یک سیستم ایجاد یک فونت با استفاده از طرح کلی قلم منحنی منحنی برای انتخاب طرح کلی فونت استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] منحنی الخط - جریان دارای انحنای خطی
[ریاضیات] منحنی الخط، خمیده، منحنی، خمیده خط
[آب و خاک] انحناء خطی

انگلیسی به انگلیسی

• composed of curved lines; moving in a curved line

پیشنهاد کاربران

مارپیچ
چنانچه جهت توصیف نوع پروب سونوگرافی به کار رفته باشد:
1. خطی قوس دار
2. سهمی خطی
منحنی الخط، منحنی خطی
[ حسابداری] غیر خطی
منحنی شکل
خمیده، خمیده شکل

بپرس