curvature

/ˈkɜːrvət͡ʃər//ˈkɜːvət͡ʃə/

معنی: خمیدگی، کجی، انحنا، انحناء، پیچش، مقدار انحناء
معانی دیگر: چولی، چمچاچی، گوژی، کمان دیسی، چول سانی، (ریاضی) خمیدگی، خمش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition of being curved or bent.
مشابه: bend

- The doctor examined the child to see if there was any marked curvature of her spine.
[ترجمه گوگل] پزشک کودک را معاینه کرد تا ببیند آیا انحنای مشخصی در ستون فقرات او وجود دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان] پزشک کودک را معاینه کرد تا ببیند آیا انحنای مشخصی از ستون فقرات وجود دارد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She admired the beautiful curvature of the wood.
[ترجمه گوگل] او انحنای زیبای چوب را تحسین کرد
[ترجمه ترگمان] انحنای ظریف چوب را تحسین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a measure of the degree of a curve.
مشابه: sag

(3) تعریف: the act of curving.
مشابه: sag

جمله های نمونه

1. curvature vector
بردار انحنا

2. spine curvature
انحنای ستون فقرات

3. Peak updraft strength is slightly enhanced with hodograph curvature.
[ترجمه گوگل]اوج قدرت جریان صعودی با انحنای هودوگراف کمی افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]قدرت اوج قدرت با انحنای hodograph اندکی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He suffered from curvature of the spine.
[ترجمه گوگل]او از انحنای ستون فقرات رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او از انحنای ستون فقرات رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In my opinion, the curvature was determined experimentally.
[ترجمه گوگل]به نظر من انحنا به صورت تجربی تعیین شد
[ترجمه ترگمان]به عقیده من، این انحنا به صورت تجربی تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, A displays more curvature than B at that point, and hence more risk aversion.
[ترجمه گوگل]با این حال، A در آن نقطه انحنای بیشتری نسبت به B نشان می‌دهد و در نتیجه ریسک گریزی بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، A انحنای بیشتری نسبت به B در این نقطه دارد، و از این رو بیشتر بیزاری ریسک را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They felt this would impart a pleasing curvature to an otherwise rectangular building.
[ترجمه گوگل]آنها احساس کردند که این انحنای دلپذیری را به یک ساختمان مستطیل شکل می بخشد
[ترجمه ترگمان]آن ها احساس می کردند که این کار، انحنای خوشایندی را به یک ساختمان مستطیلی دیگر منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It has no component of curvature lying in the surface, which makes it the straightest path possible over the surface.
[ترجمه گوگل]هیچ جزء خمیدگی در سطح وجود ندارد، که آن را مستقیم ترین مسیر ممکن روی سطح می کند
[ترجمه ترگمان]آن هیچ جز انحنا در سطح ندارد، که آن را مسیر straightest ممکن روی سطح قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This clearly demonstrates the existence of a scalar curvature singularity on this hypersurface.
[ترجمه گوگل]این به وضوح وجود یک تکینگی انحنای اسکالر را در این ابرسطح نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این امر نشان دهنده وجود یک نقطه تکین عددی در این hypersurface است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This, the Riemann curvature tensor, quantifies space-time curvature.
[ترجمه گوگل]این، تانسور انحنای ریمان، انحنای فضا-زمان را کمی می کند
[ترجمه ترگمان]از این رو، تانسور انحنای ریمان، انحنای فضا - زمان را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A helix is any line in which the curvature and torsion measured anywhere and everywhere are in a constant proportion.
[ترجمه گوگل]مارپیچ به هر خطی گفته می شود که در آن انحنا و پیچش اندازه گیری شده در هر جا و همه جا به نسبت ثابتی باشد
[ترجمه ترگمان]یک مارپیچ، هر خطی است که در آن، انحنای و پیچش در هر جایی اندازه گیری می شوند و در هر کجا نسبت ثابت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The gravitational forces are the manifestation of space-time curvature due to the presence of matter.
[ترجمه گوگل]نیروهای گرانشی مظهر انحنای فضا-زمان به دلیل وجود ماده هستند
[ترجمه ترگمان]نیروی جاذبه، ظهور انحنای فضا - زمان به دلیل حضور ماده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The tendons increase the curvature of the balloon's skin and mean the material can withstand greater pressures.
[ترجمه گوگل]تاندون ها انحنای پوست بالون را افزایش می دهند و به این معنی است که مواد می توانند فشارهای بیشتری را تحمل کنند
[ترجمه ترگمان]این تاندون ها، انحنای پوست بادکنک را افزایش می دهند و به این معنی است که مواد می توانند در برابر فشارهای بیشتر مقاومت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Curvature and torsion are not easy to measure directly but their being proportional has a straight forward measurable consequence.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری مستقیم انحنا و پیچش آسان نیست، اما متناسب بودن آنها پیامد قابل اندازه گیری مستقیمی دارد
[ترجمه ترگمان]Curvature و پیچشی به طور مستقیم اندازه گیری نمی شوند اما متناسب بودن آن ها یک نتیجه قابل اندازه گیری مستقیم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خمیدگی (اسم)
incline, bend, slouch, bent, curve, flexure, batter, curvature, hogging, flexion, stoop, crankle, tortuosity, droop, circumflexion, inflection, crookedness, inflexion, flection, nutation

کجی (اسم)
obliquity, deformation, leaning, skew, curvature, slant, slope, list, crook, tilt, clubfoot, inflection, flection, hade

انحنا (اسم)
curvature

انحناء (اسم)
deflection, wind, flexure, curvature, flexion, tortuosity, inflection, inflexion, deflexion, flection, incurvation

پیچش (اسم)
deflection, wrest, curvature, torsion, deflexion, intorsion

مقدار انحناء (اسم)
curvature

تخصصی

[عمران و معماری] انحنا - خمیدگی - میزان انحنا - میزان قوس
[نساجی] انحناء
[ریاضیات] خمش، انحنا، خمیدگی
[آمار] خمیدگی
[آب و خاک] خمیدگی، مقدار انحنا

انگلیسی به انگلیسی

• act of curving, state of being curved; measure of the degree of a curve in a line
the curvature of something is its curved shape, especially when this shape is part of the circumference of a circle; a technical term.

پیشنهاد کاربران

👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : curvature 💎 تلفظ واژه: KUR - va - chur ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: انحناء، خمیدگی ⭐ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : scoli/o
curvature ( ریاضی )
واژه مصوب: خمیدگی 1
تعریف: آهنگ تغییرات جهت خط مماس بر یک خم در نقطه‏ای از آن خم
انحنا
خمیدگی
انحنا

بپرس