curvaceous

/kɜːrˈveɪʃəs//kɜːˈveɪʃəs/

(زن) خوش قواره، پر و پاچه دار، تپل مپل، خوش هیکل، نیک اندام، curvacious : دارای انحناء وقوسهای ظریف زنانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: curvaceously (adv.), curvaceousness (n.)
• : تعریف: (informal) of a woman, having a full figure with pronounced curves; voluptuous.
متضاد: skinny, spare

جمله های نمونه

1. Hollywood seems full of curvaceous blondes.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد هالیوود پر از بلوندهای خمیده است
[ترجمه ترگمان]هالیوود پر از مو بلوند curvaceous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let freedom ring from the curvaceous peaks of California!
[ترجمه گوگل]بگذار آزادی از قله های خمیده کالیفرنیا زنگ بزند!
[ترجمه ترگمان]بگذارید آزادی از قله های curvaceous کالیفرنیا به دست آید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now this is what I call a curvaceous car.
[ترجمه گوگل]حالا این همان چیزی است که من به آن ماشین خمیده می گویم
[ترجمه ترگمان] حالا این همون چیزیه که بهش میگم ماشین curvaceous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A petite, curvaceous figure, clad in clinging geranium-red, dark hair flying like a glossy cloak around her shoulders.
[ترجمه گوگل]چهره ای ریزه ریز و منحنی، پوشیده از موهای شمعدانی-قرمز چسبیده و تیره که مانند شنل براق دور شانه هایش می چرخد
[ترجمه ترگمان]یک هیکل کوچک و لاغر اندام که با موهای قرمز و سرخ پوشیده شده بود و موهای سیاهش مثل شنلی براق دور شانه هایش پرواز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So the curvaceous shapes were born.
[ترجمه گوگل]بنابراین اشکال منحنی متولد شدند
[ترجمه ترگمان]پس اشباح curvaceous به دنیا آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Did the fashion pages show curvaceous waists and womanly stomachs?
[ترجمه گوگل]آیا صفحات مد کمرهای خمیده و شکم های زنانه را نشان می دهند؟
[ترجمه ترگمان]آیا صفحات مد سینه و کمر زنانه را نشان می داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The boiler was straight ahead, a giant, white, curvaceous beast, with a rough asbestos hide.
[ترجمه گوگل]دیگ درست جلوتر بود، هیولایی غول پیکر، سفید و منحنی، با پوستی خشن آزبست
[ترجمه ترگمان]کوره راه مستقیم پیش می رفت، یک حیوان عظیم الجثه، سفید و سفید با پنبه نسوز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let freedom ring from the curvaceous slopes of California.
[ترجمه گوگل]بگذار آزادی از دامنه های خمیده کالیفرنیا زنگ بزند
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید از شیب های ملایم کالیفرنیا به آزادی عمل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hollywood seems full of curvaceous blondes; a curvy young woman in a tight dress.
[ترجمه گوگل]هالیوود پر از بلوندهای انحنادار به نظر می رسد یک زن جوان منحنی با لباس تنگ
[ترجمه ترگمان]هالیوود پر از مو بور curvaceous است و یک زن جوان curvy با لباس تنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wow! She's leggy, busty, curvaceous, everything.
[ترجمه گوگل]وای! او ساق پا، سینه اندام، منحنی، همه چیز است
[ترجمه ترگمان]! وای leggy، busty، curvaceous، همه چیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lewis, a curvaceous dominatrix, believes limits can be tested, but that it's her job not to take the game too far in her personal relationships.
[ترجمه گوگل]لوئیس، یک سلطه گر خمیده، بر این باور است که محدودیت ها را می توان آزمایش کرد، اما این وظیفه اوست که در روابط شخصی خود بازی را زیاده روی نکند
[ترجمه ترگمان]لوئیس، a curvaceous معتقد است که محدودیت ها را می توان مورد آزمایش قرار داد، اما این کار او نیست که این بازی را خیلی دور از روابط شخصی خود انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thisiscertainly a more curvaceous Clio where even the headlights have an arc line as they wrap around the top front corner of the car.
[ترجمه گوگل]مطمئناً این کلیو خمیده‌تر است که حتی چراغ‌های جلو نیز خطی قوس دارند که در گوشه جلوی بالایی خودرو قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]به طوری که حتی چراغ های جلوی ماشین هم یک خط قوس دارند که در گوشه جلویی ماشین قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The newcomer was about her own age, on the plump side of curvaceous, chestnut-haired and pretty.
[ترجمه گوگل]تازه وارد تقریباً هم سن و سال خودش بود، با انحنای چاق، موهای شاه بلوطی و زیبا
[ترجمه ترگمان]تازه وارد به سن و سال خود، در طرف فربه of و مو بور و زیبا نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Follow the lead of of corselet style dress the skirt of 19 centuries fits a style, those who emphasize bosom and hip is curvaceous, protruding shows elegant color of the female.
[ترجمه گوگل]پیروی از مدل لباس کرسلتی، دامن 19 قرن متناسب با یک استایل است، کسانی که بر سینه و باسن تاکید دارند منحنی است، برجستگی رنگ زنانه را زیبا نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]پیروی از سبک لباس corselet، دامن ۱۹ قرن را با سبکی هماهنگ می کند، آن هایی که بر روی سینه و کفل تاکید می کنند، curvaceous است، که به رنگ برازنده زنانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[آب و خاک] منحنی، انحنادار

انگلیسی به انگلیسی

• having a rounded figure (of a woman)
you say that a woman's body is curvaceous when it has curves that make it pleasing to look at.

پیشنهاد کاربران

[زن] خوش اندام، خوش تراش، بالابلند
( منبع: فرهنگ هزاره )
[ساختمان] دارای فرم جذاب، پر پیچ و خم
لَوند

بپرس