curtsey

/ˈkɜːrtsi//ˈkɜːtsi/

معنی: تعظیم، ادب، احترام، سلام یا تواضع کردن
معانی دیگر: ادب، احترام، تعظیم، سلام یا تواضع کردن

جمله های نمونه

1. She swept him a curtsey.
[ترجمه گوگل]او را جاروب زد
[ترجمه ترگمان]او را سر تعظیم فرود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She curtseyed to the Queen.
[ترجمه گوگل]او به ملکه تسلیم شد
[ترجمه ترگمان] اون به ملکه احترام گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One of them dropped into a formal curtsey, revealing both her cleavage and her undergarment, and he smiled grimly.
[ترجمه گوگل]یکی از آن‌ها به شکل رسمی در آمد و هم دکل و هم زیرپوشش را نشان داد و لبخند تلخی زد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها تعظیم کوتاهی کرد، هر دو cleavage و لباس زیرهای او را آشکار کرد، و او با ترشرویی لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The little girl dropped her aunt a clumsy curtsey, murmuring an inaudible greeting.
[ترجمه گوگل]دختر کوچولو با زمزمه‌ای نامفهوم، عمه‌اش را پایین انداخت
[ترجمه ترگمان]دختر کوچک، بی آن که حرفی بزند، عمه خود را به زانو درآورد و آهسته زمزمه کرد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He just moved in acknowlegement of her curtsey.
[ترجمه گوگل]او فقط برای قدردانی از ناخودآگاه او حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]آقای نای تلی فقط سر تعظیم فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She tried to curtsey as she spoke.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد در حین صحبت کردن خود را کوتاه کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد در حین حرف زدن تعظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Old Mrs. Blenkinsop dropped a curtsey.
[ترجمه گوگل]خانم بلنکینسوپ پیر حرفی زد
[ترجمه ترگمان]خانم Blenkinsop پیر سر تعظیم فرود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Miss Fotheringay made a low curtsey at the conclusion of this gallant speech.
[ترجمه گوگل]دوشیزه فاثرینگی در پایان این سخنرانی غمگینانه سخنی کوتاه گفت
[ترجمه ترگمان]دوشیزه Fotheringay به پایان این سخنرانی جسورانه تعظیم کوتاهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Annie's smile disappeared and she dropped a curtsey.
[ترجمه گوگل]لبخند آنی ناپدید شد و او یک کتیبه را رها کرد
[ترجمه ترگمان]لبخند انی ناپدید شد و او تعظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The girl dropped ( BoBBed ) a curtsey ( curtsy ).
[ترجمه گوگل]دختر ( BoBBed ) کرتسی ( کرسی ) انداخت
[ترجمه ترگمان]دخترک تعظیم کرد (تعظیم کرد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These were not the dainty and chaste twirls and curtseys of the ballerinas at Lincoln Center.
[ترجمه گوگل]اینها چرخش های شیک و عفیف بالرین ها در مرکز لینکلن نبود
[ترجمه ترگمان]این ها twirls ظریف و chaste، نشان افتخار the در مرکز لینکلن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But he bowed his head, and made Rosalba, practised in modesty, worry whether she should curtsey in response.
[ترجمه گوگل]اما او سرش را خم کرد و روزالبا را که با تواضع تمرین می‌کرد نگران کرد که آیا او در پاسخ کوتاهی کند
[ترجمه ترگمان]اما سرش را به علامت احترام خم کرد و با حجب و حیا آن را درست کرد، نگران بود که آیا در جواب تعظیم می کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The minister's wife jumped up and dropped me a curtsey - a most sarcastic curtsey.
[ترجمه گوگل]همسر وزیر از جایش پرید و یک کتیبه به من انداخت - طعنه آمیزترین کتک زدن
[ترجمه ترگمان]زن وزیر از جا پرید و تعظیم کوتاهی به من کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The principal dancer tripped forward to the front of the stage and made a deep curtsey.
[ترجمه گوگل]رقصنده اصلی به جلو به جلوی صحنه رفت و کوتاهی عمیقی کرد
[ترجمه ترگمان]رقصنده اصلی به طرف جلو رفت و تعظیم بلندی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعظیم (اسم)
bow, obeisance, inclining, curtsey, curtsy

ادب (اسم)
manner, politeness, complaisance, curtsey, curtsy, gentilesse, decorum, politesse, pleasance

احترام (اسم)
tribute, regard, deference, honor, greeting, respect, obeisance, curtsey, curtsy, reverence, respectability, revere

سلام یا تواضع کردن (فعل)
curtsey, curtsy

انگلیسی به انگلیسی

• bow made by bending the knees and lowering the body (done by women)
feminine version of a bow made by bending the knees and lowering the body

پیشنهاد کاربران

بپرس