curtailed samples
تخصصی
پیشنهاد کاربران
short : curt : root : مختصر، کوتاه و مختصر، اجمالی
curtail : verb
**"Curtail"** means to **reduce** or **limit** something, especially in terms of time, size, or amount.
** ( کاهش دادن / محدود کردن ) **: یعنی چیزی را به اندازه ی کمتری کاهش دادن یا محدود کردن، به ویژه از نظر زمان، اندازه یا مقدار.
... [مشاهده متن کامل]
1. **The company had to curtail its spending due to financial problems. **
**شرکت به دلیل مشکلات مالی مجبور شد هزینه های خود را کاهش دهد. **
2. **The government decided to curtail public gatherings to prevent the spread of the virus. **
**دولت تصمیم گرفت تجمعات عمومی را محدود کند تا از گسترش ویروس جلوگیری کند. **
3. **We need to curtail our energy consumption to help the environment. **
**ما باید مصرف انرژی خود را کاهش دهیم تا به محیط زیست کمک کنیم. **
4. **The manager had to curtail the meeting to fit into the schedule. **
**مدیر مجبور شد جلسه را برای هماهنگ شدن با برنامه زمان بندی کوتاه کند. **
5. **The new law will curtail the use of plastic bags in the country. **
**قانون جدید استفاده از کیسه های پلاستیکی در کشور را محدود خواهد کرد. **
6. **Due to the rain, the outdoor event had to be curtailed. **
**به دلیل باران، رویداد بیرونی مجبور به کاهش زمان خود شد. **
7. **The budget cuts will curtail the number of employees in the department. **
**کاهش بودجه تعداد کارکنان بخش را محدود خواهد کرد. **
8. **She had to curtail her trip because of unexpected family matters. **
**او مجبور شد سفر خود را به دلیل مسائل خانوادگی غیرمنتظره محدود کند. **
9. **The government is planning to curtail the import of certain goods to protect local businesses. **
**دولت قصد دارد واردات برخی کالاها را محدود کند تا از کسب وکارهای محلی حمایت کند. **
10. **The teacher had to curtail the lesson because the students were getting distracted. **
**معلم مجبور شد درس را به دلیل حواس پرتی دانش آموزان کاهش دهد. **
chatgpt
** ( کاهش دادن / محدود کردن ) **: یعنی چیزی را به اندازه ی کمتری کاهش دادن یا محدود کردن، به ویژه از نظر زمان، اندازه یا مقدار.
... [مشاهده متن کامل]
**شرکت به دلیل مشکلات مالی مجبور شد هزینه های خود را کاهش دهد. **
**دولت تصمیم گرفت تجمعات عمومی را محدود کند تا از گسترش ویروس جلوگیری کند. **
**ما باید مصرف انرژی خود را کاهش دهیم تا به محیط زیست کمک کنیم. **
**مدیر مجبور شد جلسه را برای هماهنگ شدن با برنامه زمان بندی کوتاه کند. **
**قانون جدید استفاده از کیسه های پلاستیکی در کشور را محدود خواهد کرد. **
**به دلیل باران، رویداد بیرونی مجبور به کاهش زمان خود شد. **
**کاهش بودجه تعداد کارکنان بخش را محدود خواهد کرد. **
**او مجبور شد سفر خود را به دلیل مسائل خانوادگی غیرمنتظره محدود کند. **
**دولت قصد دارد واردات برخی کالاها را محدود کند تا از کسب وکارهای محلی حمایت کند. **
**معلم مجبور شد درس را به دلیل حواس پرتی دانش آموزان کاهش دهد. **