cursive

/ˈkɜːrsɪv//ˈkɜːsɪv/

معنی: خط شکسته، روان
معانی دیگر: سرهم، شکسته، (چاپ) حروف شکسته، (خط انگلیسی)، حروف سرهم، وات های شکسته، متنی که با حروف شکسته نوشته شده است، پیوسته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of writing in which individual letters within words are joined, or of print that simulates such writing.

- She wrote the invitations in a beautiful, flowing cursive style.
[ترجمه گوگل] او دعوتنامه ها را به سبک شکسته ای زیبا و روان نوشت
[ترجمه ترگمان] او دعوت را به سبک شکسته و شکسته نوشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: cursively (adv.)
(1) تعریف: any typeface that resembles cursive writing.
مشابه: script

(2) تعریف: an individual letter or character written in a cursive style.
مشابه: script

جمله های نمونه

1. your cursive handwriting is hard to read, please print!
خط سرهم شما خوانا نیست لطفا با حروف بزرگ بنویسید!

2. printed in cursive
چاپ شده با حروف شکسته

3. Wright's system for cursive script recognition has efficient low-level processing but relies on a dictionary and higher level linguistic processing.
[ترجمه گوگل]سیستم رایت برای تشخیص خط شکسته دارای پردازش سطح پایین کارآمد است، اما متکی بر فرهنگ لغت و پردازش زبانی سطح بالاتر است
[ترجمه ترگمان]سیستم رایت برای تشخیص خط پیوسته پردازش سطح پایینی دارد اما متکی بر یک فرهنگ لغت و پردازش زبانی سطح بالاتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Elastic curve matching has also been applied to cursive script recognition.
[ترجمه گوگل]تطبیق منحنی الاستیک برای تشخیص خط شکسته نیز اعمال شده است
[ترجمه ترگمان]تطبیق منحنی الاستیک نیز به شناسایی خط پیوسته اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Details of the particular on-line cursive script recogniser and the interface to further levels of processing were given.
[ترجمه گوگل]جزئیات مربوط به شناسایی خط شکسته خط خطی خاص و رابط برای سطوح بیشتر پردازش داده شد
[ترجمه ترگمان]جزییات مربوط به خط شکسته خط پیوسته خط و رابط برای سطوح بالاتر پردازش داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Likewise, in cursive handwriting it is often difficult to determine where one letter stops and another starts.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، در خط شکسته اغلب تعیین اینکه یک حرف در کجا متوقف می شود و دیگری شروع می شود دشوار است
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، در دست خط شکسته، تعیین محل توقف یک حرف و شروع بعدی دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cursive script is the mode in which a person normally writes text but is more difficult still to recognise automatically.
[ترجمه گوگل]خط شکسته حالتی است که در آن شخص معمولاً متنی را می نویسد اما باز هم تشخیص خودکار آن دشوارتر است
[ترجمه ترگمان]کدنوشته Cursive حالتی است که در آن یک فرد به طور معمول متن می نویسد اما باز شناخت خود دشوارتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Furthermore, with cursive handwriting, words are difficult to segment into the constituent letters.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، با خط شکسته، کلمات به سختی به حروف تشکیل دهنده تقسیم می شوند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، با خط شکسته، کلمات برای تقسیم بندی به حروف اصلی مشکل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Handwritten text, either cursive or hand-printed, is much more difficult to recognise than printed text.
[ترجمه گوگل]تشخیص متن دست نویس، چه خط شکسته یا چاپ شده با دست، بسیار دشوارتر از متن چاپ شده است
[ترجمه ترگمان]متن Handwritten، شکسته یا شکسته - به مراتب دشوارتر از متن چاپی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Of all the marks of blue whale cursive, the most colorful was the defecation trail.
[ترجمه گوگل]از بین تمام علائم خط شکسته نهنگ آبی، رنگارنگ ترین مسیر اجابت مزاج بود
[ترجمه ترگمان]از میان همه نشانه های of که در آن دیده می شد، اثری از مدفوع در آن دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Richter: Access to the Archives is exclusive by cursive order by the Holy Father.
[ترجمه گوگل]ریشتر: دسترسی به آرشیو به ترتیب خط شکسته توسط پدر مقدس منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]مقیاس ریشتر: دسترسی به آرشیوها توسط پدر مقدس منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Zhang Xu is renowned for his cursive handwriting.
[ترجمه گوگل]ژانگ زو به خاطر خط شکسته اش مشهور است
[ترجمه ترگمان]ژانگ Xu معروف به خط شکسته خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Qianlong's Xingkai hardness and softness, cursive Xiaojiu elegant, pleasant people.
[ترجمه گوگل]سختی و نرمی Xingkai Qianlong، خط شکسته Xiaojiu زیبا، مردم دلپذیر
[ترجمه ترگمان]سنگدلی و نرمی و نرمی و cursive و elegant و pleasant بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chinese cursive writing is very difficult to read.
[ترجمه گوگل]خواندن خط شکسته چینی بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]نوشتن خط شکسته چینی بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The cursive rhythms and hot tonality of hot nudes of the 1920s recall Delacroix, Limited and even conventional in its Mediterranean genre, Smith's best work has great formal authority.
[ترجمه گوگل]ریتم های شکسته و تونالیته داغ برهنه های داغ دهه 1920، دلاکروا، محدود و حتی معمولی در ژانر مدیترانه ای خود را به یاد می آورد، بهترین کار اسمیت دارای اقتدار رسمی بزرگی است
[ترجمه ترگمان]ریتم های شکسته و رنگ های گرم of گرم دهه ۱۹۲۰ باعث به یاد آوردن Delacroix، محدود و حتی مرسوم در سبک مدیترانه ای اش، بهترین اثر اسمیت قدرت رسمی بالایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خط شکسته (اسم)
cursive

روان (صفت)
clear, handy, easy, spirit, current, versatile, fluid, liquid, smooth, glib, fluent, cursive, profluent, voluble

انگلیسی به انگلیسی

• curved, rounded; connected and rounded (of letters and handwriting)

پیشنهاد کاربران

Joind up writing
در نوشتن انگلیسی حروف را بهم چسبیده نوشتن
روان نویس
خط شکسته

بپرس