1. We always have great curiousness in new things.
[ترجمه گوگل]ما همیشه در چیزهای جدید کنجکاوی زیادی داریم
[ترجمه ترگمان]ما همیشه چیزهای زیادی تو چیزهای جدید داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما همیشه چیزهای زیادی تو چیزهای جدید داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Curiousness also opens you up to gain understanding of something. And with understanding vague, fog-like fears disappear.
[ترجمه گوگل]کنجکاوی همچنین شما را برای به دست آوردن درک چیزی باز می کند و با درک مبهم، ترس های مه مانند ناپدید می شوند
[ترجمه ترگمان]curiousness همچنین تو را برای درک یک چیزی باز میکنه و با درک مبهم، مه - مانند ترس ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]curiousness همچنین تو را برای درک یک چیزی باز میکنه و با درک مبهم، مه - مانند ترس ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Brother you must achieve a lot for your curiousness.
[ترجمه گوگل]برادر برای کنجکاویت باید خیلی به دست بیاوری
[ترجمه ترگمان]برادر، تو باید برای your خیلی چیزها دست و پا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برادر، تو باید برای your خیلی چیزها دست و پا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Density of fire increases proportionally to the curiousness of the target.
[ترجمه گوگل]تراکم آتش متناسب با کنجکاوی هدف افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]تراکم آتش به تناسب با the هدف افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تراکم آتش به تناسب با the هدف افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Density of fire increases proportionably to the curiousness of the target.
[ترجمه گوگل]تراکم آتش متناسب با کنجکاوی هدف افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]چگالی نور، proportionably را به the هدف افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چگالی نور، proportionably را به the هدف افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The paper holds that curiousness and sociality are the basic need of human being, their fusion and development will turn to a need for knowledge interaction at a higher level.
[ترجمه گوگل]این مقاله معتقد است که کنجکاوی و اجتماعی بودن نیاز اساسی انسان است که آمیختگی و توسعه آنها به نیاز به تعامل دانش در سطح بالاتر تبدیل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که curiousness و sociality نیازهای اولیه انسان هستند، ترکیب و توسعه آن ها به نیاز به تعامل دانش در سطح بالاتر تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که curiousness و sociality نیازهای اولیه انسان هستند، ترکیب و توسعه آن ها به نیاز به تعامل دانش در سطح بالاتر تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Your charming smile, curiousness, cute action, brilliance, innocence make you a star in Parade.
[ترجمه گوگل]لبخند جذاب، کنجکاوی، اقدام زیبا، درخشش، معصومیت شما را به یک ستاره در رژه تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]لبخند زیبای شما، curiousness، حرکات بامزه، استعداد، پاکی و معصومیت، تو را ستاره ای در Parade می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لبخند زیبای شما، curiousness، حرکات بامزه، استعداد، پاکی و معصومیت، تو را ستاره ای در Parade می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. With curiousness, you don't need to worry about lack of progress.
[ترجمه گوگل]با کنجکاوی، لازم نیست نگران عدم پیشرفت باشید
[ترجمه ترگمان]با curiousness، لازم نیست نگران کمبود ترقی باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با curiousness، لازم نیست نگران کمبود ترقی باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In Judaism, studying hard with curiousness is an integral part of worship.
[ترجمه گوگل]در یهودیت، مطالعه سخت با کنجکاوی جزء لاینفک عبادت است
[ترجمه ترگمان]در یهودیت، مطالعه سخت با curiousness بخش جدایی ناپذیر از پرستش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در یهودیت، مطالعه سخت با curiousness بخش جدایی ناپذیر از پرستش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But later her word that she misunderstood draw my curiousness.
[ترجمه گوگل]اما بعداً حرف او که اشتباه فهمیده بود کنجکاوی مرا جلب کرد
[ترجمه ترگمان]اما بعدا قول داد که سو تفاهم و سوتفاهم برطرف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما بعدا قول داد که سو تفاهم و سوتفاهم برطرف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Control: emotional, language and behavior. Think: Life, death and eternity. Abandon: evil, ignorance and betrayal. Train: a rational and humble and curiousness.
[ترجمه گوگل]کنترل: احساسی، زبانی و رفتاری فکر کن: زندگی، مرگ و ابدیت ترک: بدی، جهل و خیانت قطار: منطقی و متواضع و کنجکاوی
[ترجمه ترگمان]کنترل: عاطفی، زبان و رفتار فکر کنید: زندگی، مرگ و ابدیت Abandon: شیطان، جهل و خیانت قطار: عقلانی، متواضع و curiousness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کنترل: عاطفی، زبان و رفتار فکر کنید: زندگی، مرگ و ابدیت Abandon: شیطان، جهل و خیانت قطار: عقلانی، متواضع و curiousness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It’s like you are observing your world with more clarity and curiousness.
[ترجمه گوگل]مثل این است که دنیای خود را با وضوح و کنجکاوی بیشتری مشاهده می کنید
[ترجمه ترگمان]مثل این است که شما دنیای خود را با وضوح و وضوح بیشتری مشاهده می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مثل این است که شما دنیای خود را با وضوح و وضوح بیشتری مشاهده می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. For those have low achievement motivation—performance goal, the change didn't influence them much, but the interesting, unknown and lively experiment course can lead to a temporary curiousness.
[ترجمه گوگل]برای کسانی که انگیزه موفقیت پایینی دارند - هدف عملکرد، تغییر چندان روی آنها تأثیری نداشته است، اما دوره آزمایشی جالب، ناشناخته و پر جنب و جوش می تواند به یک کنجکاوی موقت منجر شود
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که هدف عملکرد - انگیزه - عملکرد پایینی دارند، این تغییر زیاد تاثیری بر آن ها ندارد، اما یک دوره آزمایشی جالب، ناشناخته و زنده می تواند منجر به a موقت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که هدف عملکرد - انگیزه - عملکرد پایینی دارند، این تغییر زیاد تاثیری بر آن ها ندارد، اما یک دوره آزمایشی جالب، ناشناخته و زنده می تواند منجر به a موقت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید