1. He felt curiously detached from what was going on.
[ترجمه گوگل]او به طرز کنجکاویی احساس می کرد که از آنچه در حال وقوع است جدا شده است
[ترجمه ترگمان]با کنجکاوی از آنچه در پیش بود احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با کنجکاوی از آنچه در پیش بود احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His boy bent curiously to the skeleton of the buck.
[ترجمه گوگل]پسرش با کنجکاوی به سمت اسکلت جفتک خم شد
[ترجمه ترگمان]پسر با کنجکاوی به اسکلت گوزن خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پسر با کنجکاوی به اسکلت گوزن خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The boy bent curiously to the skeleton of the buck.
[ترجمه گوگل]پسر با کنجکاوی به سمت اسکلت جفتک خم شد
[ترجمه ترگمان]پسر با کنجکاوی به اسکلت گوزن خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پسر با کنجکاوی به اسکلت گوزن خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her daughter's accident had left her curiously unmoved.
[ترجمه گوگل]تصادف دخترش او را به طرز عجیبی تکان نداده بود
[ترجمه ترگمان]تصادف دخترش با کنجکاوی او را ترک گفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تصادف دخترش با کنجکاوی او را ترک گفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Curiously enough, a year later exactly the same thing happened again.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی عجیب، یک سال بعد دقیقاً همان اتفاق دوباره تکرار شد
[ترجمه ترگمان]عجیب بود که یک سال بعد، دقیقا همین اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عجیب بود که یک سال بعد، دقیقا همین اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The pain had receded and he felt curiously calm.
[ترجمه گوگل]درد فروکش کرده بود و به طرز عجیبی احساس آرامش می کرد
[ترجمه ترگمان]درد از بین رفته بود و او به نحو عجیبی احساس آرامش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درد از بین رفته بود و او به نحو عجیبی احساس آرامش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She was there all day but, curiously, I didn't see her.
[ترجمه گوگل]او تمام روز آنجا بود، اما، عجیب، من او را ندیدم
[ترجمه ترگمان]تمام روز را آنجا بود، اما با کنجکاوی، من او را ندیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمام روز را آنجا بود، اما با کنجکاوی، من او را ندیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Curiously enough he had never seen the little girl.
[ترجمه گوگل]جالب است که او هرگز دختر کوچک را ندیده بود
[ترجمه ترگمان]عجیب بود که هرگز آن دختر کوچک را ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عجیب بود که هرگز آن دختر کوچک را ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. 'Are you really an artist?' Sara asked curiously.
[ترجمه گوگل]آیا شما واقعا یک هنرمند هستید؟ سارا با کنجکاوی پرسید
[ترجمه ترگمان]تو واقعا هنرمندی؟ سارا با کنجکاوی پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو واقعا هنرمندی؟ سارا با کنجکاوی پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She felt curiously unreal, as if she were in the midst of a dream.
[ترجمه گوگل]او احساس کنجکاوی غیر واقعی می کرد، انگار در میان رویا است
[ترجمه ترگمان]به طرزی عجیب غیرواقعی به نظر می رسید، انگار که در میان یک رویا فرورفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طرزی عجیب غیرواقعی به نظر می رسید، انگار که در میان یک رویا فرورفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She was curiously reluctant to talk about the experience.
[ترجمه گوگل]او به طرز عجیبی تمایلی به صحبت در مورد این تجربه نداشت
[ترجمه ترگمان]با کنجکاوی میل داشت در مورد این تجربه حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با کنجکاوی میل داشت در مورد این تجربه حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He found himself in a curiously paradoxical situation.
[ترجمه گوگل]او خود را در موقعیت عجیب و غریبی یافت
[ترجمه ترگمان]خود را در یک وضع عجیب و غریب یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خود را در یک وضع عجیب و غریب یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The house felt curiously empty without the children.
[ترجمه گوگل]خانه به طرز عجیبی بدون بچه ها خالی بود
[ترجمه ترگمان]خانه بدون بچه ها به نحو عجیبی خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خانه بدون بچه ها به نحو عجیبی خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. 'What have you got in there?' Felix asked curiously.
[ترجمه گوگل]"در آنجا چه داری؟" فلیکس با کنجکاوی پرسید
[ترجمه ترگمان]اونجا چی داری؟ فیلکس با کنجکاوی پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اونجا چی داری؟ فیلکس با کنجکاوی پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Harry was curiously silent through all this.
[ترجمه گوگل]هری با کنجکاوی تمام اینها سکوت کرد
[ترجمه ترگمان]هری با کنجکاوی تمام این حرف ها را زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هری با کنجکاوی تمام این حرف ها را زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید