curie point


(فیزیک) نقطه ی کوری (دمایی که در آن خاصیت مغناطیسی جسم دگرگون می شود) (curie temperature هم می گویند)

جمله های نمونه

1. According to variable factors effecting temperature of lithologic Curie point, a method used to assent accuracy of Curie surface is given.
[ترجمه گوگل]با توجه به عوامل متغیر مؤثر بر دمای نقطه کوری لیتولوژیک، روشی برای تأیید صحت سطح کوری ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]با توجه به عوامل متغیر موثر بر دما نقطه کوری، روشی که برای تایید صحت سطح کوری به کار می رود ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This paper reviews the latest development of high Curie point PTC ceramics and low temperature sintering of PT C ceramics.
[ترجمه گوگل]این مقاله آخرین پیشرفت سرامیک‌های PTC با نقطه کوری بالا و پخت سرامیک‌های PT C در دمای پایین را بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی و بررسی آخرین توسعه سرامیک های اولیا و مربیان با دمای پایین و کاهش دمای پایین سرامیک PT C می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A new method for determining Curie point of ferromagnetic minerals is introduced in this article.
[ترجمه گوگل]روش جدیدی برای تعیین نقطه کوری کانی های فرومغناطیسی در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید برای تعیین نقطه کوری از مواد معدنی فرو مغناطیسی در این مقاله معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most cast iron has curie point at about 1 040K except austenitic cast iron and white cast iron, their thermal diffusivity is the minimum there.
[ترجمه گوگل]بیشتر چدن ها دارای نقطه کوری در حدود 1040K هستند به جز چدن آستنیتی و چدن سفید، نفوذ حرارتی آنها در آنجا حداقل است
[ترجمه ترگمان]بیشتر چدن دارای نقطه کوری در حدود ۱ ۰۴۰ K به جز چدن خاکستری آستنیتی و چدن سفید است که ضریب نفوذ گرمایی آن ها حداقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The failure rate of PTC (Positive Temperature Coefficient) thermistor increases with Curie Point (T_c) of determined PTC material.
[ترجمه گوگل]نرخ شکست ترمیستور PTC (ضریب دمای مثبت) با نقطه کوری (T_c) مواد PTC تعیین‌شده افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]نرخ شکست رزیستور PTC (ضریب دمای مثبت)با نقطه کوری (T _ c)از متریال LNA تعیین شده افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One of the methods is attracted as it employs the magnetic material of low Curie point which is in response to the temperature change and thus able to de-ice automatically.
[ترجمه گوگل]یکی از روش‌ها به این دلیل جذب می‌شود که از ماده مغناطیسی نقطه کوری پایین استفاده می‌کند که در پاسخ به تغییر دما است و بنابراین می‌تواند به طور خودکار یخ‌زدایی کند
[ترجمه ترگمان]یکی از روش ها جذب شده است زیرا مواد مغناطیسی نقطه کوری کم را بکار می گیرد که در واکنش به تغییر دما و در نتیجه می تواند به طور خودکار یخ زدایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Magnetic properties indicate the transition from ferromagnetic to paramagnetic near the curie point, and exhibit the typical cluster glass characterization.
[ترجمه گوگل]خواص مغناطیسی انتقال از فرومغناطیسی به پارامغناطیس در نزدیکی نقطه کوری را نشان می دهد و خصوصیات شیشه خوشه ای معمولی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]خواص مغناطیسی، انتقال از مغناطیس به پارامغناطیسی در نزدیکی نقطه کوری را نشان می دهد و مشخصه کلی شیشه خوشه را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When the ball falls, the timing can be started; when the ball reaches the curie point, the magnetic iron can be absorbed and the timing can be stopped.
[ترجمه گوگل]وقتی توپ می افتد، زمان بندی را می توان شروع کرد وقتی توپ به نقطه کوری رسید، آهن مغناطیسی را می توان جذب کرد و زمان بندی را متوقف کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی توپ سقوط می کند زمان شروع می شود؛ وقتی توپ به نقطه کوری می رسد آهن مغناطیسی جذب می شود و زمان بندی می تواند متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The transitional phase appeared when two ferroelectric powders with different Curie point were mixed and sintered together.
[ترجمه گوگل]فاز انتقالی زمانی پدیدار شد که دو پودر فروالکتریک با نقطه کوری متفاوت با هم مخلوط و زینتر شدند
[ترجمه ترگمان]مرحله انتقالی زمانی ظاهر شد که دو پودر فرو الکتریک با نقطه کوری متفاوت با هم مخلوط و مخلوط شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The transitional phase appeared when two ferroelectric powders with different Curie point were and sintered together.
[ترجمه گوگل]فاز انتقالی زمانی پدیدار شد که دو پودر فروالکتریک با نقطه کوری متفاوت با هم پخته شدند
[ترجمه ترگمان]مرحله انتقالی زمانی ظاهر شد که دو پودر فرو الکتریک با نقطه کوری مختلف به هم متصل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] نقطه کورى (دمایی که در آن خاصیت مغناطیسی جسم دگرگون می شود) (temperature Curie هم می گویند) - نقطه کوری
[برق و الکترونیک] نقطه کوری دمایی که در بالاتر از آن ماده ی فرو مغناطیسی، حالت مغناطیسی خود را از دست می دهد .
[زمین شناسی] نقطه کوری دمایی که بالا تراز آن پایداری مغناطیسی ممکن نیست . دمایی که بالاتر از آن فعالیت گرمایی از نظم مغناطیسی خود انگیخته جلوگیری به عمل می آورد. به ویژه دمایی که در آن نمود فرومغناطیس از بین می رود و ماده به سادگی تبدیل به پارامغناطیس می شود. مقایسه شود با نقطه نیل. مترادف: دمای کوری.
[معدن] نقطه کوری (عمومی)

پیشنهاد کاربران

Curie point ( زمین شناسی )
واژه مصوب: نقطۀ کوری
تعریف: ← دمای کوری

بپرس