curfew

/ˈkɜːrfjuː//ˈkɜːfjuː/

(در شهرها به ویژه هنگام جنگ یا حکومت نظامی - در سربازخانه ها و برخی خوابگاه ها) محدودیت آمد و رفت، ساعت منع عبور و مرور، خاموش باش، خاموشی، (سربازخانه) شیپور خاموشی، (در اصل - قرون وسطی - نواختن زنگ به نشان آن که باید چراغ ها و آتش ها را خاموش کرد و خوابید) خاموشی، قرق، زنگ خاموشی، ناقوس خاموشی، هنگام خاموشی، زمان آغاز خاموشی، مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a rule or law that establishes a time after which everyone, or everyone of a particular class or group, must be off the street and inside for the night.

- A curfew was put into effect after the riots started.
[ترجمه گوگل] پس از شروع ناآرامی ها، منع رفت و آمد به اجرا گذاشته شد
[ترجمه ترگمان] مقررات منع رفت و آمد پس از آغاز شورش ها به اجرا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There is a curfew for youth under eighteen in this town.
[ترجمه گوگل] برای جوانان زیر هجده سال در این شهر منع رفت و آمد وجود دارد
[ترجمه ترگمان] در این شهر در هیجده سال سن و سال در این شهر، محدودیت زمانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the time established by a curfew.

- You have to be in before curfew, which is midnight.
[ترجمه زهرا] تو باید قبل از ساعت خاموشی ، که نصفه شبه اینجا باشی
|
[ترجمه گوگل] شما باید قبل از منع رفت و آمد که نیمه شب است در آنجا باشید
[ترجمه ترگمان] تو باید قبل از ساعت curfew باشی که نصف شبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. curfew period
ساعت خاموش باش

2. the curfew will begin at eleven p. m. and end at five a. m.
خاموش باش ساعت یازده شب آغاز و ساعت پنج بامداد برداشته می شود.

3. (gray) the curfew tolls the knell of parting day
خاموش باش،ناقوس مرگ روز را به صدا درمی آورد.

4. (gray) the curfew tolls the knell of parting day
ناقوس آوای مرگ روز گذران را می نوازد.

5. (t. gray) the curfew tolls the knell of parting day
ناقوس مرگ روز گذران را اعلام می دارد.

6. impose (or lift) a curfew
خاموش باش اعلام کردن (یا رفع کردن)

7. The government imposed a night-time curfew throughout the country.
[ترجمه گوگل]دولت منع آمد و شد شبانه را در سراسر کشور اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]دولت مقررات منع رفت و آمد شبانه را در سراسر کشور اعمال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A five-day curfew was declared by the government.
[ترجمه گوگل]حکومت منع آمد و شد پنج روزه اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]دولت قانون منع رفت و آمد پنج روزه را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The army clamped a curfew on the refugee camps.
[ترجمه گوگل]ارتش منع آمد و شد را در کمپ های پناهندگان اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]ارتش مقررات منع رفت و آمد در اردوگاه های پناهندگان را متوقف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The whole town was placed under curfew.
[ترجمه گوگل]تمام شهر تحت مقررات منع رفت و آمد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]همه شهر تحت قوانین حکومت نظامی قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The curfew has effectively barred migrant workers from their jobs.
[ترجمه گوگل]مقررات منع رفت و آمد کارگران مهاجر را از مشاغل خود منع کرده است
[ترجمه ترگمان]مقررات منع رفت و آمد به طور موثر کارگران مهاجر را از شغل خود منع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The local administration says the curfew is a precautionary measure.
[ترجمه گوگل]اداره محلی می گوید که منع آمد و شد یک اقدام پیشگیرانه است
[ترجمه ترگمان]فرمانداری محلی می گوید که مقررات منع رفت و آمد، یک اقدام احتیاطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Protesters defied the curfew and took to the streets.
[ترجمه گوگل]معترضان با سرپیچی از مقررات منع آمد و شد به خیابان ها ریختند
[ترجمه ترگمان]معترضان مقررات منع رفت و آمد را نادیده گرفتند و به خیابان ها ریختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A dusk-to-dawn curfew was in force.
[ترجمه گوگل]منع آمد و شد از غروب تا سپیده دم در حال اجرا بود
[ترجمه ترگمان]هوا تاریک و تاریک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A strict curfew has been imposed from dusk till dawn.
[ترجمه گوگل]منع رفت و آمد شدید از غروب تا صبح برقرار شده است
[ترجمه ترگمان]مقررات و مقررات سفت و سختی از غروب تا سپیده دم تحمیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We mustn't go out during curfew.
[ترجمه گوگل]در زمان منع رفت و آمد نباید بیرون برویم
[ترجمه ترگمان]ما نباید زمان حکومت نظامی بریم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• set time when a person (or people) must be indoors; signal or bell that announces the start of curfew restrictions; decree ordering that after a specific time specific activities outside on the streets are forbidden by law; length of time during which a curfew is in effect
a curfew is a law stating that people must stay inside their houses after a particular time at night until a particular time the next morning.

پیشنهاد کاربران

A curfew is a specific time set by parents or authorities when someone, usually a child or teenager, must be home or indoors. It is a form of punishment to restrict their freedom and ensure their safety.
...
[مشاهده متن کامل]

زمان خاصی که توسط والدین یا مقامات تعیین می شود، زمانی که شخصی، معمولا یک کودک یا نوجوان، باید در خانه یا محوطه خاص باشد.
این نوعی مجازات برای محدود کردن آزادی و تضمین امنیت آنها است.
مثال؛
Your curfew is 10 PM. Make sure you’re home by then.
A teenager might complain, “I hate having a curfew. It feels so restrictive. ”
In a discussion about parenting, someone might say, “Setting a curfew helps teach responsibility and discipline. ”

a rule that said you have to come home at time
. e. g
In some areas of US, ⭐a curfew is imposed⭐, in which teenagers are not allowed to be out of doors after a particular time at night unless they are accompanied by an adult
محدودیت تردد
منع رفت و آمد

حبس خانگی
این لغت همچنین برای زمانی استفاده میشه که بچه ها باید تا اون موقع خونه باشن مثلا یه خانواده ای به بچه هاشون میگن که هروقت رفتید بیرون باید تا ساعت ۹ دیگه خونه باشید
به معنای محدودیت زمانی رفت و امد در یک شهر یا در یک مکان در مواقع اضطراری.
دوستان توجه بفرمایند که حکومت نظامی martial law میشود. Curfew با martial law متفاوت است.
From 9 p. m to 5 a. m is curfew in peak time in corona period.
قانونی است که در برخی ایالت های آمریکا کودکان مجاز نیستند بعد از ساعات مشخصی از شب بیرون بمانند مگر اینکه یک بزرگسال آنها را همراهی نماید
زمان و ساعت خاموشی یا منع رفت و آمد
حکومت نظامی
( برای ساعتی که کسی باید خانه یا خوابگاه باشه هم استفاده میشه مثلا I have a ten o’clock curfew )
قانون. قرارداد
معنی کوتاه تر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس