curdling

جمله های نمونه

1. The sauce should not boil or the egg yolk will curdle.
[ترجمه گوگل]سس نباید بجوشد وگرنه زرده تخم مرغ منسجم می شود
[ترجمه ترگمان]سس نباید به جوش آید و یا نطفه تخم بخار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Terror curdled his blood.
[ترجمه گوگل]وحشت خونش را منجمد کرد
[ترجمه ترگمان]وحشت خون او را بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fermentation of milk causes it to curdle.
[ترجمه گوگل]تخمیر شیر باعث لخت شدن آن می شود
[ترجمه ترگمان]تخمیر شیر باعث curdle می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The herb has been used for centuries to curdle milk.
[ترجمه گوگل]قرن هاست که از این گیاه برای بستن شیر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این گیاه برای قرن ها به دست آوردن شیر مورد استفاده قرار می گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Milk may curdle in warm weather.
[ترجمه گوگل]شیر ممکن است در هوای گرم دلمه شود
[ترجمه ترگمان]شیر ممکن است در آب و هوای گرم دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The strange sound made his blood curdle.
[ترجمه گوگل]صدای عجیب خونش را منجمد کرد
[ترجمه ترگمان]صدای عجیب او را منجمد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mrs Curdle had learnt this handicraft as a young girl and was an expert.
[ترجمه گوگل]خانم کوردل در دوران جوانی این هنر دستی را آموخته بود و متخصص بود
[ترجمه ترگمان]خانم curdle این صنعت را به عنوان یک دختر جوان یاد گرفته بود و متخصص این کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The milk has curdled.
[ترجمه گوگل]شیر دلمه شده است
[ترجمه ترگمان]شیر دلمه بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is more dicey woodwind intonation in the Eroica, and the oboe tone in the Funeral March curdles alarmingly.
[ترجمه گوگل]صدای بادی چوبی در Eroica بیشتر است، و آهنگ ابوا در مراسم تشییع جنازه به طرز نگران‌کننده‌ای وجود دارد
[ترجمه ترگمان] Eroica dicey more woodwind intonation،، the oboe in the March curdles alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly alarmingly is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is There
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The clotted cream on the rhubarb had curdled.
[ترجمه گوگل]کرم لخته شده روی ریواس دلمه شده بود
[ترجمه ترگمان]بستنی خامه ای که روی ریواس بود بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do not let the sauce boil or it will curdle.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید سس بجوشد وگرنه دلمه می شود
[ترجمه ترگمان]سس را بجوشانید یا خاموش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lemon juice curdles milk.
[ترجمه گوگل]آب لیمو شیر را می کشد
[ترجمه ترگمان]عصاره لیمو ترش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The mist had curdled to a fog which muffled the street-lamps and reduced visibility to thirty or forty yards.
[ترجمه گوگل]مه به مه کشیده شده بود که لامپ های خیابان را خفه کرد و دید را به سی یا چهل یارد کاهش داد
[ترجمه ترگمان]مه به یک مه بسته شده بود که چراغ های خیابان را خفه می کرد و تا سی یا چهل یارد دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Again, it's vital not to overheat the liquid because it will curdle as well as lose its taste.
[ترجمه گوگل]باز هم، بسیار مهم است که مایع را بیش از حد گرم نکنید، زیرا آن را منجمد می کند و همچنین طعم خود را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]دوباره، حیاتی است که حرارت را بیش از حد گرم نکنید چون به خوبی سلیقه خود را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• clotting, process of forming moderately solid lumps in a liquid; phase in manufacturing of cheese when casein is clotted by rennet or acid activity

پیشنهاد کاربران