curative

/ˈkjʊrətɪv//ˈkjʊərətɪv/

معنی: دارای خاصیت درمانی، علاج بخش، شفاء بخش
معانی دیگر: درمانی، معالج، درمان بخش، شفا بخش، علاج، چاره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: capable of curing illness or disease.

- Many herbs have curative properties.
[ترجمه گوگل] بسیاری از گیاهان دارای خواص درمانی هستند
[ترجمه ترگمان] گیاهان زیادی خواص درمانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: curatively (adv.), curativeness (n.)
• : تعریف: that which effects a cure, esp. a drug; remedy.
مشابه: medicament

جمله های نمونه

1. curative and preventive methods in medicine
روش های درمانی و روش های پیشگیری در پزشکی

2. the miraculous curative powers of penicillin
نیروی درمان بخشی اعجاب آور پنی سیلین

3. the efficacy of these curative measures is still in doubt
فایده ی این اقدام های درمانی هنوز مورد شک است.

4. This herb was once thought to be a curative.
[ترجمه گوگل]زمانی تصور می شد که این گیاه دارویی شفابخش است
[ترجمه ترگمان]این گیاه زمانی فکر می کرد که درمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Too much is spent on expensive curative medicine and too little on preventive medicine.
[ترجمه گوگل]هزینه زیادی برای داروهای گران قیمت و داروهای پیشگیری بسیار کم است
[ترجمه ترگمان]مصرف بیش از حد بر روی داروهای درمانی گران قیمت و داروهای پیش گیری کننده بسیار کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you believe in the curative powers of the local mineral water?
[ترجمه گوگل]آیا به قدرت درمانی آب معدنی محلی اعتقاد دارید؟
[ترجمه ترگمان]آیا به قدرت های شفابخش آب معدنی محلی اعتقاد دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ancient civilizations believed in the curative powers of fresh air and sunlight.
[ترجمه گوگل]تمدن های باستان به قدرت شفابخش هوای تازه و نور خورشید اعتقاد داشتند
[ترجمه ترگمان]تمدن های باستان به قدرت علاج هوای تازه و نور خورشید اعتقاد داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A curative tumour resection was the most important prognostic factor.
[ترجمه گوگل]برداشتن تومور درمانی مهم ترین عامل پیش آگهی بود
[ترجمه ترگمان]تومور درمانی یکی از مهم ترین عوامل تشخیصی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This also applied to the subgroup with a curative tumour resection and is in accordance with other studies that used preoperative radiotherapy.
[ترجمه گوگل]این همچنین در مورد زیرگروه با برداشتن تومور درمانی اعمال می شود و مطابق با سایر مطالعاتی است که از رادیوتراپی قبل از عمل استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]این گروه همچنین با تومور درمانی resection مورد استفاده قرار گرفته است و مطابق مطالعات دیگر است که preoperative پرتو درمانی را مورد استفاده قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The aroma has everything to do with its curative powers.
[ترجمه گوگل]عطر همه چیز به قدرت درمانی آن مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]عطر و عطر هر کاری دارد که با قدرت های علاج بخش خود انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To estimate the curative effect of anastomosed laceration canaliculus.
[ترجمه گوگل]هدف: برآورد اثر درمانی کانال پارگی آناستوموز شده
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثرات درمانی of laceration است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To investigate the curative effect of tube placement and drug irrigation in the auditory tube under nasoscope in the treatment of secretory otitis media(SOM).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر درمانی قرار دادن لوله و شستشوی دارو در لوله شنوایی تحت ناوسکوپ در درمان اوتیت مدیا ترشحی (SOM)
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در این پژوهش، تاثیر درمانی بر روی لوله شنیداری در لوله شنیداری در لوله شنیداری می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To evaluate the curative effects of the lamina reduction and the traditionary laminectomy on the intraspinal primary tumor.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی اثرات درمانی کاهش لامینا و لامینکتومی سنتی بر روی تومور اولیه داخل نخاعی
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثرات درمانی کاهش lamina و the traditionary در تومور اولیه intraspinal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective:To observe the curative effect of Terbinafine and Diflucan in the treatment of fungal corneal ulcer.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر درمانی تربینافین و دیفلوکان در درمان زخم قارچی قرنیه
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده اثر درمانی of و Diflucan در درمان زخم corneal قارچی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دارای خاصیت درمانی (صفت)
curative

علاج بخش (صفت)
curative

شفاء بخش (صفت)
curative, medicinal

انگلیسی به انگلیسی

• healing agent, remedy, antidote, drug
healing, medicinal, remedial, therapeutic
curative is used to describe something that can cure people's illnesses or problems.

پیشنهاد کاربران

( دارای ویژگی ) درمان بخشی
از متن یک کتاب رواندرمانی
The empathic relationship is seen as a curative factor
رابطه همدلانه به عنوان یک عامل درمانبخش نگریسته می شود
curative ( پزشکی )
واژه مصوب: علاج کننده
تعریف: ویژگی آنچه باعث درمان بیماری یا بهبود آن می شود
در پلیمر ( ماده ولکاننده پلاستیک - ماده لاستیک پرور )
روش درمانی

بپرس