curable

/ˈkjʊrəbl̩//ˈkjʊərəbl̩/

معنی: علاج پذیر
معانی دیگر: درمان پذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: curably (adv.), curability (n.), curableness (n.)
• : تعریف: able to be cured or healed.
متضاد: incurable, inoperable

- a curable disease
[ترجمه گوگل] یک بیماری قابل درمان
[ترجمه ترگمان] یک بیماری قابل درمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Most skin cancers are completely curable.
[ترجمه گوگل]اکثر سرطان های پوست کاملا قابل درمان هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر سرطان های پوستی کاملا قابل درمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some types of cancer are curable.
[ترجمه گوگل]برخی از انواع سرطان قابل درمان هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از انواع سرطان قابل درمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is curable with judicious use of antibiotics.
[ترجمه گوگل]با استفاده عاقلانه از آنتی بیوتیک ها قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]آن با استفاده خردمندانه از آنتی بیوتیک ها قابل درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most skin cancers are curable if treated early.
[ترجمه گوگل]اکثر سرطان های پوست در صورت درمان زودهنگام قابل درمان هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر سرطان ها در صورتی قابل درمان هستند که زودتر درمان شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most skin cancers are completely curable if detected in the early stages.
[ترجمه گوگل]اکثر سرطان های پوست اگر در مراحل اولیه تشخیص داده شوند کاملا قابل درمان هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر سرطان ها در صورتی که در مراحل اولیه تشخیص داده شوند، کاملا قابل درمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many illnesses which once killed are today curable.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماری هایی که زمانی کشته می شدند امروزه قابل درمان هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماری ها که زمانی کشته می شوند، امروز قابل درمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is controllable but not curable.
[ترجمه گوگل]قابل کنترل است اما قابل درمان نیست
[ترجمه ترگمان]غیرقابل کنترل است، اما درمان پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cervical cancer is usually curable if it is detected early enough.
[ترجمه گوگل]سرطان دهانه رحم معمولاً در صورت تشخیص زودهنگام قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]سرطان گردن گردن معمولا در صورتی قابل درمان است که زود تشخیص داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tuberculosis is a curable disease.
[ترجمه گوگل]سل یک بیماری قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]سل یک بیماری قابل درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most skin cancers are completely curable, but some can be fatal.
[ترجمه گوگل]اکثر سرطان های پوست کاملاً قابل درمان هستند، اما برخی از آنها می توانند کشنده باشند
[ترجمه ترگمان]اغلب سرطان های پوستی کاملا قابل درمان هستند، اما برخی می توانند مهلک باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is a pity as it is usually curable.
[ترجمه گوگل]این حیف است که معمولاً قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]این تاسف است که معمولا درمان پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I guess everyone said it is 95 percent curable; the treatment is good; you are making a good recovery.
[ترجمه گوگل]حدس می زنم همه گفتند که 95 درصد قابل درمان است درمان خوب است؛ شما در حال بهبودی خوبی هستید
[ترجمه ترگمان]به نظر من همه می گویند که این درمان ۹۵ درصد قابل درمان است؛ درمان خوب است؛ شما بهبودی خوبی درست می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most sexually transmitted diseases are curable.
[ترجمه گوگل]بیشتر بیماری های مقاربتی قابل درمان هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب بیماری های مقاربتی قابل درمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Syndromic case management is effective for most symptomatic curable STIs and screening strategies exist to detect some asymptomatic infections.
[ترجمه گوگل]مدیریت مورد سندرمی برای اکثر بیماری های مقاربتی قابل درمان علامت دار موثر است و راهبردهای غربالگری برای تشخیص برخی عفونت های بدون علامت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مدیریت پرونده Syndromic برای بیشتر علائم بیماری curable قابل درمان است و استراتژی های کنترل برای شناسایی برخی از عفونت های asymptomatic وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Recently made the metal UV - curable inkjet cards and membership card production system.
[ترجمه گوگل]به تازگی ساخته شده فلز UV - کارت های جوهرافشان قابل درمان و سیستم تولید کارت عضویت
[ترجمه ترگمان]اخیرا the فلزی UV - قابل درمان inkjet و سیستم تولید کارت عضویت را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علاج پذیر (صفت)
curable

انگلیسی به انگلیسی

• able to be cured, healable
a curable disease or illness can be cured.

پیشنهاد کاربران

قابل علاج. علاج پذیر. درمان شدنی
مثال:
most skin cancers are curable
بیشتر سرطانهای پوست قابل علاج و درمان شدنی هستند.
قابل درمان
علاج پذیر
( رشته پلیمر ) پخت پذیر با تابش
در مان پذیر

بپرس