cur

/ˈkɜːr//kɜː/

معنی: ادم پست، سگ بد اصل، سگ دورگه
معانی دیگر: (سگ چند رگه و پست نژاد) سگ بداصل، سگ کوچه، سگ گازگیر، سگ هرز، مخفف:، پول

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an unpleasant or mean dog, esp. one of mixed breed.

(2) تعریف: a contemptible person; scoundrel; wretch.
مشابه: knave, rogue, wretch

جمله های نمونه

1. A mischievous cur must be tied short.
[ترجمه گوگل]یک کیک شیطون باید کوتاه بسته شود
[ترجمه ترگمان]یک سگ موذی باید کوتاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But what was the cur whose descendants burst into such variety?
[ترجمه گوگل]اما چه کسی بود که فرزندانش چنین تنوعی پیدا کردند؟
[ترجمه ترگمان]اما این سگ چه بود که descendants به این نوع تنوع مبدل شدند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Maurice, a 250-pound brick, a killer, a cur, is deep in Bible studies down at Rudyard.
[ترجمه گوگل]موریس، یک آجر 250 پوندی، یک قاتل، یک درمانگر، عمیقاً در مطالعات کتاب مقدس در رودیارد است
[ترجمه ترگمان]موریس، یک آجر ۲۵۰ پوندی، یک قاتل، یک سگ، در مطالعه کتاب مقدس در رود Rudyard عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You are a Bore and a cur.
[ترجمه گوگل]شما یک حوصله و یک نفر هستید
[ترجمه ترگمان] تو یه Bore و یه سگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A wild cur flung itself at him with bared fangs and slashed a rent in his overcoat.
[ترجمه گوگل]کرکی وحشی با دندان های نیش برهنه به سمت او پرتاب شد و کرایه کتش را برید
[ترجمه ترگمان]یک سگ وحشی با دندان های برهنه خود را به طرف او پرتاب کرد و a را در پالتوی خود فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With the presence of electrode voltage drop and cur -rent leakage, applying the method of equivalent electrical conductivities the variations of the above parameters are studied.
[ترجمه گوگل]با حضور افت ولتاژ الکترود و نشتی جریان، با استفاده از روش رسانایی الکتریکی معادل، تغییرات پارامترهای فوق بررسی می‌شود
[ترجمه ترگمان]با حضور افت ولتاژ الکترود و نشت cur - نشتی با استفاده از روش رسانندگی الکتریکی معادل، تغییرات پارامترهای بالا مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Foolish say then: " Cur extends a tongue. "
[ترجمه گوگل]پس احمق بگو: کر زبان را دراز می کند
[ترجمه ترگمان]Foolish می گوید: \" Cur زبان را گسترش می دهد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cur - Displays the current selected color number on the colorband.
[ترجمه گوگل]Cur - شماره رنگ انتخابی فعلی را روی نوار رنگی نمایش می دهد
[ترجمه ترگمان]Cur - نمایش عدد رنگ انتخاب شده فعلی را نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was frightened by a cur.
[ترجمه گوگل]او از یک فرفره ترسیده بود
[ترجمه ترگمان]او از یک سگ ترسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A cur barking at the sun cannot detract from its glory.
[ترجمه گوگل]فری که در مقابل خورشید پارس می کند نمی تواند از شکوه آن بکاهد
[ترجمه ترگمان]سگی که در آفتاب پارس می کند نمی تواند از عظمت آن بکاهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's a cur - tain in the liv - ing room.
[ترجمه گوگل]یک پرده در اتاق نشیمن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه سگ ماده - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The purpose of analysing spindle motion curve line is to select the best cur.
[ترجمه گوگل]هدف از تجزیه و تحلیل خط منحنی حرکت دوک، انتخاب بهترین خط است
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل خط منحنی حرکت spindle انتخاب بهترین سگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For accounting treatment, assets are normally divided into cur rent assets, long-term investments, fixed assets, intangible as sets, deferred assets and other assets.
[ترجمه گوگل]برای رفتار حسابداری، دارایی ها معمولاً به دارایی های اجاره ای جاری، سرمایه گذاری های بلندمدت، دارایی های ثابت، نامشهود به عنوان مجموعه، دارایی های معوق و سایر دارایی ها تقسیم می شوند
[ترجمه ترگمان]برای درمان حسابداری، دارایی ها به طور معمول به دارایی های اجاره، سرمایه گذاری های بلند مدت، دارایی های ثابت، نامشهود به عنوان مجموعه ها، دارایی های معوق و دارایی های دیگر تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم پست (اسم)
bugger, menial, scoundrel, reptile, skate, villain, cur

سگ بد اصل (اسم)
yap, cur

سگ دورگه (اسم)
cur

انگلیسی به انگلیسی

• dog, mongrel (especially a mean one); coward, mean person
a cur? is a parish priest in france.

پیشنهاد کاربران

بپرس