cuppa

/ˈkʌpə//ˈkʌpə/

(انگلیس - عامیانه) یک فنجان چای

جمله های نمونه

1. I'm so thirsty I'm almost dying for a cuppa.
[ترجمه گوگل]من آنقدر تشنه ام که نزدیک است برای یک فنجان بمیرم
[ترجمه ترگمان]خیلی تشنه ام، تقریبا دارم برای یه فنجون چای می میرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Have you time for a cuppa?
[ترجمه گوگل]آیا برای یک فنجان وقت دارید؟
[ترجمه ترگمان]وقت داری یه فنجون چای بخوریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Make us a cuppa, will you, love?
[ترجمه گوگل]برای ما یک فنجان درست کن، دوست داری؟
[ترجمه ترگمان]یه فنجون چای درست کن، میشه، عشق؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Well . . . I finishes my cuppa just before the train is due.
[ترجمه گوگل]خوب من جام را درست قبل از موعد قطار تمام می کنم
[ترجمه ترگمان]خب، من cuppa رو درست قبل از اینکه قطار تموم شه تموم می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Shall we have a cuppa?
[ترجمه گوگل]یک فنجان بخوریم؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه فنجون چای بخوریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And a cuppa is never so welcome as at a rest stop enroute.
[ترجمه گوگل]و یک فنجان هرگز آنقدر استقبال نمی شود که در یک ایستگاه استراحت در مسیر
[ترجمه ترگمان]و یه فنجون چای هیچوقت به اندازه بقیه enroute خوش آمد نمیگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm dying for a cuppa!
[ترجمه گوگل]دارم میمیرم واسه یه جام!
[ترجمه ترگمان]من دارم برای یه فنجون چای می میرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was the best cuppa I've ever tasted!
[ترجمه گوگل]این بهترین جامی بود که تا به حال چشیده بودم!
[ترجمه ترگمان]این بهترین cuppa بود که تا به حال چشیده بودم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Back home safely, I made a cuppa and sat for a good hour revelling in my favourite magazine.
[ترجمه گوگل]با خیال راحت به خانه برگشتم، یک فنجان درست کردم و یک ساعت خوش در مجله مورد علاقه ام نشستم
[ترجمه ترگمان]سالم به خانه بازگشتم، یک فنجان چای درست کردم و برای یک ساعت خوب در مجله مورد علاقه من نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Do you fancy a cuppa?
[ترجمه گوگل]آیا به یک فنجان علاقه دارید؟
[ترجمه ترگمان]یه فنجون چای میل دارین؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What about a cuppa?
[ترجمه گوگل]در مورد یک فنجان چطور؟
[ترجمه ترگمان]یه فنجون چایی چطوره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Look, I've brought you some things so you can have a cuppa on me.
[ترجمه گوگل]ببین، من برایت چیزهایی آورده ام تا بتوانی یک فنجان با من داشته باشی
[ترجمه ترگمان]ببین، یه چیزایی برات آوردم تا بتونی یه فنجون قهوه با من بخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Back at the car park we had a well earned cuppa and reminisced over another hot day back in 193
[ترجمه گوگل]وقتی در پارکینگ برگشتیم، یک فنجان به دست آوردیم و یک روز گرم دیگر را در سال 193 به یاد آوردیم
[ترجمه ترگمان]هنگام بازگشت به پارک خودرو، ما یک فنجان چای داشتیم و از یک روز داغ دیگر در ۱۹۳ مدرسه یاد کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The breakfast used is not of the ruff-core variety, it's employed subtly throughout and will enliven your regular cuppa.
[ترجمه گوگل]صبحانه ای که استفاده می شود از انواع روف هسته ای نیست، آن را به طور ماهرانه ای به کار می برند و به فنجان معمولی شما روح می بخشد
[ترجمه ترگمان]صبحانه مورد استفاده از جنس ruff است که به طور نامحسوسی در تمام طول عمر به کار گرفته می شود و از خوردن چای عادی شما لذت خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cup of tea (british slang)
a cuppa is a cup of tea; used in informal speech.

پیشنهاد کاربران

بپرس