cupful

/ˈkʌpfʊl//ˈkʌpfʊl/

(سنجه ی آبگونه ها) یک فنجان پر (8 اونس یا 237 میلی لیتر)، فنجان، پنگان، مظروف یک فنجان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cupfuls
• : تعریف: the quantity that fills one cup; cup.

جمله های نمونه

1. He gives me a cupful beer.
[ترجمه گوگل]یک فنجان آبجو به من می دهد
[ترجمه ترگمان] اون به من یه لیوان آبجو میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Every cupful of heated water is a measure of valuable time.
[ترجمه گوگل]هر فنجان آب گرم شده معیاری برای سنجش زمان ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]هر قطره آب داغ معیاری از زمان ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then she poured him another cupful, and set it carefully before him.
[ترجمه گوگل]سپس فنجان دیگری برای او ریخت و آن را با احتیاط در مقابل او گذاشت
[ترجمه ترگمان]سپس یک پیمانه دیگر برایش ریخت و با دقت آن را پیش رویش نهاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then open the bag and add a cupful of aquarium water, followed by another cupful a few minutes later.
[ترجمه گوگل]سپس کیسه را باز کنید و یک فنجان آب آکواریوم اضافه کنید و چند دقیقه بعد یک فنجان دیگر اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]سپس کیسه را باز کنید و یک لیوان آب از آکواریوم را به آن اضافه کنید، و پس از آن چند دقیقه بعد دوباره آن را دنبال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each time a cupful of water came out of Shawn's lungs.
[ترجمه گوگل]هر بار یک فنجان آب از ریه های شاون خارج می شد
[ترجمه ترگمان]هر بار یک لیوان آب از ریه های (Shawn)بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not a cupful of water remained.
[ترجمه گوگل]یک فنجان آب باقی نمانده بود
[ترجمه ترگمان]حتی یک لیوان آب هم باقی نمانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For most medicinal purposes, drink a cupful of the appropriate tea three times a day. Teas can be stored for up to 24 hours in the refrigerator.
[ترجمه گوگل]برای بیشتر اهداف دارویی، یک فنجان چای مناسب را سه بار در روز بنوشید چای ها را می توان تا 24 ساعت در یخچال نگهداری کرد
[ترجمه ترگمان]برای بیشتر مصارف پزشکی، نوشیدن یک cupful چای مناسب سه بار در روز Teas را می توان تا ۲۴ ساعت در یخچال نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One cooked cupful can provide as much as 17 g fiber.
[ترجمه گوگل]یک فنجان پخته شده می تواند تا 17 گرم فیبر فراهم کند
[ترجمه ترگمان]یک cupful پخته می تواند به اندازه ۱۷ گرم فیبر فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you drink, never more than a cupful.
[ترجمه گوگل]اگر می نوشید، هرگز بیش از یک فنجان ننوشید
[ترجمه ترگمان]اگه مشروب بخوری، هیچ وقت بیشتر از یه پیمانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the pot, it gives up a rich aromatic broth and yields over a cupful of nutty meat.
[ترجمه گوگل]در قابلمه، یک آبگوشت معطر غنی را از دست می دهد و بیش از یک فنجان گوشت مغزدار حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]در گلدان، یک آبگوشت معطر معطر ایجاد می کند و یک تکه گوشت nutty را به دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The girl went to the sink and pumped a cupful of water.
[ترجمه گوگل]دختر به سمت سینک رفت و یک فنجان آب پمپ کرد
[ترجمه ترگمان]دخترک به طرف ظرف شویی رفت و یک لیوان آب آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They seemed quite content to catch no more than a cupful of minute shrimp.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که آنها از صید یک فنجان میگو بسیار راضی بودند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید کاملا راضی هستند که بیش از یک پیمانه میگو صید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Clean rocks, plastic plants, etc in a bucket of warm water with a cupful of household bleach.
[ترجمه گوگل]سنگ ها، گیاهان پلاستیکی و غیره را در یک سطل آب گرم با یک فنجان سفید کننده خانگی تمیز کنید
[ترجمه ترگمان]سنگ های تمیز، گیاهان پلاستیکی و غیره را در سطلی از آب گرم با پاک کننده خانگی سفید کننده خانگی تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He couldn't have bled a great deal, perhaps a cupful all told.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست خونریزی زیادی داشته باشد، شاید یک فنجان تمام گفته شود
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست یک معامله بزرگ داشته باشد، شاید یک پیمانه پر زرق و برق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Kids warmed up to worms, connected with electricity and watched calcite crystals bubble in a cupful of vinegar.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها با کرم‌ها گرم می‌شدند، به برق متصل می‌شدند و حباب‌های کریستال کلسیت را در یک فنجان سرکه تماشا می‌کردند
[ترجمه ترگمان]کودکان تا کرم گرم شدند، با برق ارتباط برقرار کردند و کریستال های کلسیت را در یک کاسه سرکه تماشا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• amount that a cup can hold
a cupful of something is the amount which one cup can hold.

پیشنهاد کاربران

بپرس