cumulate

/ˈkjuːmjʊlɪt//ˈkjuːmjʊlɪt/

معنی: انباشتن، توده کردن، ترکیب یا متحد کردن
معانی دیگر: توده کردن یا شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cumulates, cumulating, cumulated
• : تعریف: accumulate; amass.
متضاد: dissipate
مشابه: accumulate, amass, collect, pile
صفت ( adjective )
• : تعریف: amassed.

جمله های نمونه

1. Comparative experiments with Apriori and Cumulate show that TBA CLFP is much more efficient and scalable.
[ترجمه گوگل]آزمایش های مقایسه ای با Apriori و Cumulate نشان می دهد که TBA CLFP بسیار کارآمدتر و مقیاس پذیرتر است
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها تطبیقی با apriori و cumulate نشان می دهند که TBA CLFP کارآمدتر و مقیاس پذیر تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Based on cumulate method, a new determinate method to determinate the experimental formula in physical experiment was established in this paper.
[ترجمه گوگل]بر اساس روش تجمعی، یک روش قطعی جدید برای تعیین فرمول تجربی در آزمایش فیزیکی در این مقاله ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]براساس روش cumulate، یک روش جدید (determinate برای تعیین فرمول تجربی در آزمایش فیزیکی در این مقاله ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Cumulate of tonight is so jollification!
[ترجمه گوگل]انباشته امشب بسیار شادی آور است!
[ترجمه ترگمان]! The امشب خیلی jollification
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But many low probability events cumulate to a substantial risk.
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از رویدادهای با احتمال کم به یک ریسک قابل توجه انباشته می شوند
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از رویداده ای احتمال پایین، منجر به یک خطر اساسی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let's put this way, things have to cumulate through time.
[ترجمه گوگل]بگذارید این طور بگوییم، همه چیز باید در طول زمان انباشته شود
[ترجمه ترگمان]بذار این روش رو بذاریم کنار، همه چیز به مرور زمان تغییر می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Then I put forward the cumulate algorithm, its optimization and procedure of algorithm.
[ترجمه گوگل]سپس الگوریتم تجمعی، بهینه سازی آن و رویه الگوریتم را مطرح کردم
[ترجمه ترگمان]سپس الگوریتم cumulate، بهینه سازی آن و روال الگوریتم را پیشنهاد می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rules of the cumulate gas production by depressurize the hydrates are similar to that of the conventional gas reservoirs.
[ترجمه گوگل]قوانین تولید گاز انباشته با کاهش فشار هیدرات ها شبیه به مخازن گاز معمولی است
[ترجمه ترگمان]قوانین تولید گاز cumulate از طریق depressurize هیدرات شبیه به ذخایر گازی مرسوم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cumulate orthopyroxene occurs almost from top to bottom of the section.
[ترجمه گوگل]ارتوپیروکسن تجمعی تقریباً از بالا به پایین بخش رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]cumulate orthopyroxene تقریبا از بالا تا پایین این بخش رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You cumulate at least 3 years of experience as an integrator.
[ترجمه گوگل]شما حداقل 3 سال تجربه به عنوان یک ادغام کننده دارید
[ترجمه ترگمان]شما حداقل ۳ سال از تجربه به عنوان یک ادغام کننده استفاده می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cumulate layering is very common in large mafic intrusions.
[ترجمه گوگل]لایه بندی تجمعی در نفوذهای بزرگ مافیک بسیار رایج است
[ترجمه ترگمان]لایه بندی cumulate بسیار رایج در نفوذهای مافیک بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The plutonic complex unit consists of gabbro, mafic cumulate and ultramafic cumulate. There exist complicated magmatic intrusive events in the plutonic complex and sheeted dike complex units.
[ترجمه گوگل]واحد مجتمع پلوتونیک شامل گابرو، تجمع مافیک و تجمع اولترامافیک است رخدادهای نفوذی پیچیده ماگمایی در مجتمع پلوتونیک و مجموعه دایک ورقه ای وجود دارد
[ترجمه ترگمان]واحد مختلط plutonic شامل gabbro، مافیک cumulate و ultramafic cumulate است رویداده ای complicated و intrusive در واحدهای مختلط dike پیچیده و sheeted وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cumulate plagioclase appears abruptly at the base the F unit, which rests on an erosional disconformity.
[ترجمه گوگل]پلاژیوکلاز تجمعی به طور ناگهانی در پایه واحد F ظاهر می شود، که بر روی یک ناهماهنگی فرسایشی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]cumulate plagioclase به طور ناگهانی در پایه واحد F ظاهر می شود که بر روی یک disconformity فرسایشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The power of the protector is supplied by itself from the CT. Based on thermal cumulate principles, a rapid and high precision inverse-time phase-sequence over-current protection is implemented.
[ترجمه گوگل]برق محافظ به خودی خود از CT تامین می شود بر اساس اصول انباشت حرارتی، یک حفاظت سریع و با دقت بالا در توالی فاز معکوس در برابر جریان اضافی اجرا شده است
[ترجمه ترگمان]قدرت محافظ با خودش از CT تامین می شود براساس اصول cumulate حرارتی، یک توالی سریع و با دقت بالا - زمان - توالی در جریان - جریان اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The performance of the algorithm can be improved by cumulate learning.
[ترجمه گوگل]عملکرد الگوریتم را می توان با یادگیری انباشته بهبود بخشید
[ترجمه ترگمان]عملکرد الگوریتم را می توان با یادگیری cumulate بهبود بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انباشتن (فعل)
assemble, accumulate, stack, fill, stuff, cumulate, hoard, bulk, agglomerate, hill, garner, stash, stow

توده کردن (فعل)
stack, cumulate, amass, aggregate, pile, lump, heap, hill, shock, pack, ruck, stockpile

ترکیب یا متحد کردن (فعل)
cumulate

تخصصی

[ریاضیات] جمع کردن، توده کردن، انباشتن

انگلیسی به انگلیسی

• accumulate, amass

پیشنهاد کاربران

cumulate ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: انباشت‏سنگ
تعریف: سنگ آذرینی که براثر ته‏نشست بلورها از یک ماگما در نتیجۀ عمل گرانی و انباشته شدن آنها به وجود می آید
جمع کردن، جمع شدن

بپرس