1. cumbersome administrative procedures
روش های مدیریت وقت گیر و کم سود
2. cumbersome technical terms
واژه های فنی قلمبه سلمبه
3. her suitcases were old and cumbersome
چمدان های او قدیمی و حمل آنها مشکل بود.
4. it was an angry and cumbersome bear
خرس خشمناک و گت و گنده ای بود.
5. The organization has promised to eliminate cumbersome and unnecessary bureaucracy.
[ترجمه گوگل]این سازمان قول داده است که بوروکراسی دست و پا گیر و غیر ضروری را حذف کند
[ترجمه ترگمان]این سازمان قول داده است که بوروکراسی غیرضروری و غیرضروری را حذف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Although the machine looks cumbersome, it is actually easy to use.
[ترجمه گوگل]اگرچه دستگاه دست و پا گیر به نظر می رسد، اما در واقع استفاده از آن آسان است
[ترجمه ترگمان]اگرچه این ماشین دست و پا گیر است، اما استفاده از آن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They're making efforts to streamline their normally cumbersome bureaucracy.
[ترجمه گوگل]آنها تلاش می کنند تا بوروکراسی معمولی دست و پا گیر خود را ساده کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش هایی را برای ساده کردن تشریفات اداری و دشوار خود انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Doctors are complaining that the system is cumbersome and bureaucratic.
[ترجمه گوگل]پزشکان از اینکه سیستم دست و پا گیر و بوروکراتیک است شکایت دارند
[ترجمه ترگمان]پزشکان شکایت دارند که این سیستم پیچیده و bureaucratic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. And he comes with no cumbersome race card.
[ترجمه گوگل]و او بدون کارت مسابقه دست و پا گیر می آید
[ترجمه ترگمان]و او با هیچ کارت رقابتی دست و پا گیر نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The room was dominated by an enormous, cumbersome leather armchair.
[ترجمه گوگل]روی اتاق یک صندلی راحتی چرمی بزرگ و دست و پا گیر بود
[ترجمه ترگمان]اتاق تحت تسلط یک صندلی دسته دار بزرگ چرمی سنگین قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This ambitious and cumbersome attraction was totally out of keeping with the Niagara ambience, but Barnett persisted.
[ترجمه گوگل]این جاذبه جاه طلبانه و دست و پا گیر کاملاً با محیط نیاگارا سازگاری نداشت، اما بارنت پافشاری کرد
[ترجمه ترگمان]این جاذبه بلند پروازانه و دست و پا گیر کاملا از محیط نیاگارا دور بود، اما بارنت همچنان پافشاری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But the procedures for establishing relief are cumbersome and have given rise to delays in settling a Name's tax liability.
[ترجمه گوگل]اما رویه های ایجاد معافیت دست و پا گیر است و باعث تاخیر در تسویه بدهی مالیاتی یک نام شده است
[ترجمه ترگمان]اما رویه های برای ایجاد آسایش، دست و پا گیر بوده و منجر به تاخیر در رسیدگی به مسوولیت مالیاتی یک نام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Moreover, the deportation process is cumbersome and designed to protect immigrants' rights.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، روند اخراج دشوار است و برای حمایت از حقوق مهاجران طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، فرآیند تبعید، دست و پا گیر بوده و برای حفاظت از حقوق مهاجران طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It is a little too cumbersome to be charming, although that bassline becomes increasingly frightening.
[ترجمه گوگل]برای جذاب بودن کمی بیش از حد دست و پا گیر است، اگرچه آن خط بیس به طور فزاینده ای ترسناک می شود
[ترجمه ترگمان]این کمی سخت است که جذاب باشیم، هر چند که bassline به طور فزاینده ای ترسناک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. These administrative units are too cumbersome.
[ترجمه گوگل]این واحدهای اداری بیش از حد دست و پا گیر هستند
[ترجمه ترگمان]این واحدهای اجرایی خیلی دست و پا گیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید