معنی: ترویج، زراعت، تربیت، کشت، تهذیبمعانی دیگر: کشت و کار، کشت و زرع، کاشت، برز، برزه، برزش، پرورش، به عمل آوری، آموختگی، فضل و کمال، فرهنگ، بافرهنگی، معرفت، (بیشتر در مورد علاقه و دوستی) کسب کردن، (با کوشش) به دست آوری
• (2)تعریف: the state of being cultivated. • مترادف: civilization, culture, refinement • مشابه: courtliness, gentility, growth, polish, sophistication
جمله های نمونه
1. intensive cultivation
کشت تنجیده
2. the cultivation of new friendships
ایجاد رفاقت های جدید
3. the cultivation of new kinds of honey bees
پرورش انواع جدید زنبور عسل
4. the cultivation of rice requires plenty of water
کشت برنج نیاز به آب فراوان دارد.
5. land feasible for cultivation
زمینی که برای کشت خوب است
6. to bring under cultivation
زیر کشت بردن
7. a man of charm and cultivation
مردی جذاب و با فرهنگ
8. the preparation of land for cultivation
آماده سازی زمین برای کشت
9. the land can be brought under cultivation without detriment to the environment
زمین را می شود بدون صدمه به محیط زیست زیر کشت آورد.
10. they are bringing extra land under cultivation
دارند زمین های بیشتری را زیر کشت می برند.
11. He is interested in vegetable cultivation.
[ترجمه گوگل]او به کشت سبزی علاقه دارد [ترجمه ترگمان]او به کاشت سبزیجات علاقه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Cultivation: This plant is very indifferent to the tank bottom and will grow well even on bare gravel.
[ترجمه مهدی محرمی] کشت: این گیاه به کف مخزن بی تفاوت است و حتی بر روی شن و ماسه خالص هم رشد می کند.
|
[ترجمه گوگل]کشت: این گیاه نسبت به کف مخزن بسیار بی تفاوت است و حتی روی شن های خالی نیز رشد خوبی خواهد داشت [ترجمه ترگمان]کشت: این گیاه نسبت به کف مخزن بسیار بی تفاوت است و به خوبی رشد خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Louisiana's swampy areas are ideal for its cultivation.
[ترجمه گوگل]مناطق باتلاقی لوئیزیانا برای کشت آن ایده آل است [ترجمه ترگمان]نواحی باتلاقی در لوییزیانا برای کاشت آن ایده آل هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Cultivation: It can be planted as with most others of its genus in a good rich mixture.
[ترجمه گوگل]کشت: میتوان آن را مانند سایر جنسهای خود در یک مخلوط غنی و خوب کاشت [ترجمه ترگمان]کشت: این گیاه می تواند به شکل عمده گیاهان آن در یک مخلوط غنی غنی کاشته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Many parents think that the cultivation of manners in children requires constant nagging.
[ترجمه گوگل]بسیاری از والدین فکر می کنند که پرورش آداب در کودکان مستلزم نق زدن مداوم است [ترجمه ترگمان]بسیاری از والدین فکر می کنند که کشت رفتار در کودکان نیازمند نق زدن مداوم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Cultivation: It does not make specific demands of the growing medium, and will even grow on just fine gravel.
[ترجمه مهدی محرمی] شرایط خاصی برای کشت معمول را لازم ندارد و حتی روی شنهای نرم نیز رشد خواهد کرد
|
[ترجمه گوگل]کشت: نیازهای خاصی از محیط رشد ایجاد نمی کند و حتی روی شن ریز رشد می کند [ترجمه ترگمان]کشت: آن مطالبات مشخصی از رشد کشت را ایجاد نمی کند و حتی بر روی شن های نرم نیز رشد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• soil preparation, growing of crops; development, improvement
پیشنهاد کاربران
تذهیب گری
تحصیل cultivation of letters: تحصیل دانش و معرفت
زراعت
Agriculture
یه معنیش میشه شناخت ; معرفت ; درک his cultivation and mastery of nature شناخت و تسلط او بر طبیعت تو thesaurus. com یکی ازمترادفاش discernment اومده که تو این جمله هم میخوره
کشاورزی
cultivation ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات ) واژه مصوب: خاکورزی 1 تعریف: انجام هرنوع عملیات بر روی خاک برای تسریع در رشد گیاهان
1. Britain took a more prominent role than other European countries in developing the cultivation of improved kinds of damson. انگلیس نقش برجسته تری نسبت به سایر کشورهای اروپایی در توسعه کشت انواع اصلاح شده دام دارد. ... [مشاهده متن کامل]
2. Moral development is a prerequisite for the cultivation of Meditation and Wisdom. رشد اخلاقی پیش شرط پرورش اندیشه و خرد است. 3. He started the cultivation scheme five years ago to beautify a street often littered with trash. او طرح زراعت را از پنج سال پیش برای زیباسازی خیابانی که اغلب پر از زباله است ، آغاز کرد. 4. They were generally used in the cultivation of staple crops for purposes of long - distance trade. آنها به طور کلی در کشت محصولات اصلی به منظور تجارت از راه دور مورد استفاده قرار می گرفتند. 5. According to Li, Falun Gong is a cultivation system aimed at cultivating both human life and nature. به گفته لی ، فالون گونگ یک سیستم ترویج است که هدف آن پرورش هم زندگی انسان و هم طبیعت است. 6. Spiritual advance came from the cultivation of appropriate attitudes rather than outward behaviour. پیشرفت معنوی به جای رفتارهای ظاهری نشئت گرفته از ترویج نگرش های مناسب می باشد. Cultivation= کشت، زراعت، پرورش، ترویج intensive cultivation = کشت متمرکز greenhouse cultivation = کشت گلخانه ای cultivation practice = روش زراعت معانی دیگر>>>> تهذیت، تربیت، شخم subsoil cultivation = شخم عمیق
refinement and good education culture education learning enlightenment یادگیری درست و مناسب آموزش مناسب آموختنِ . . . روشن سازیِ. . . کسب کردن دانش از راه درست. . . فرهنگ سازی درست. .
( دون پاشیدن ) در اصطلاح خودمانی برای جذب کسی یا چیزی.