culpability

/ˌkəlpəˈbɪləti//ˌkʌlpəˈbɪlɪti/

معنی: مجرمیت، قابلیت مجازات
معانی دیگر: قابلیت مجازات

جمله های نمونه

1. his culpability is in doubt
تقصیرکاری او مورد شک است.

2. He added there was clear culpability on the part of the government.
[ترجمه گوگل]وی افزود که دولت مقصر آشکار است
[ترجمه ترگمان]وی افزود که مقصر دانستن طرف دولت مقصر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After the accident, the company refused to accept culpability.
[ترجمه گوگل]پس از حادثه، شرکت از پذیرش مقصر خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]پس از حادثه، شرکت قبول نکرد که مقصر شناخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It suggests too why establishing personal culpability is not the issue.
[ترجمه گوگل]همچنین نشان می دهد که چرا احراز تقصیر شخصی موضوع نیست
[ترجمه ترگمان]این گزارش همچنین نشان می دهد که چرا ایجاد مقصر فردی، مساله نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His words called to mind our own culpability, which we find hard to admit.
[ترجمه گوگل]سخنان او تقصیر خود ما را به یاد آورد که اعتراف به آن سخت است
[ترجمه ترگمان]کلمات او به این نتیجه رسیده بود که ما مقصر هستیم و باید اعتراف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It grossly exaggerates the amount of subjective culpability.
[ترجمه گوگل]این به شدت در مورد میزان گناهکاری ذهنی اغراق می کند
[ترجمه ترگمان]اغراق در مورد میزان مقصر بودن آن مبالغه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The degree of culpability depends on the gravity of the subject matter, knowledge and freedom, as traditional moral teaching tells us.
[ترجمه گوگل]همان طور که آموزه های اخلاقی سنتی به ما می گوید، میزان گناه بستگی به گرانی موضوع، دانش و آزادی دارد
[ترجمه ترگمان]درجه مقصر بودن بستگی به جاذبه موضوع، دانش و آزادی دارد، همان طور که آموزه های اخلاقی سنتی به ما می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Not just questions of legal culpability, but engineering and other scientific questions could have been answered in time to stop 36 days of oil pumping into the Gulf.
[ترجمه گوگل]نه فقط سؤالات مربوط به مقصر بودن قانونی، بلکه مهندسی و سایر سؤالات علمی را می توان به موقع پاسخ داد تا 36 روز پمپاژ نفت به خلیج متوقف شود
[ترجمه ترگمان]نه تنها پرسش هایی از مقصر بودن قانونی، بلکه مهندسی و سایر سوالات علمی را می توان در زمان توقف ۳۶ روز پمپاژ نفت به خلیج پاسخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We don't delve into their culpability under law but their membership in this party ends.
[ترجمه گوگل]ما طبق قانون به گناه آنها نمی پردازیم، اما عضویت آنها در این حزب به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]ما در مورد مقصر بودن خود تحت قانون تحقیق نمی کنیم، اما عضویت آن ها در این حزب به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As for Goldman’s culpability, or that of particular executives at the firm, I would prefer to wait until all the evidence is in.
[ترجمه گوگل]در مورد مقصر بودن گلدمن یا مدیران خاص در شرکت، ترجیح می‌دهم تا زمانی که همه شواهد ارائه شوند، صبر کنم
[ترجمه ترگمان]با مقصر دانستن گلدمن، یا مدیران اجرایی خاص شرکت، ترجیح می دهم صبر کنم تا همه شواهد موجود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Which brings me to the culpability of those who are only now facing up to the G. O. P. ’s craziness.
[ترجمه گوگل]که مرا به مقصر بودن کسانی می رساند که اکنون با دیوانگی G O P روبرو هستند
[ترجمه ترگمان]که برای من مقصر دانستن کسانی است که تنها در حال حاضر با G رو به رو هستند ا این دیوانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The punishment should be proportionate to the gravity of the offence and the degree of culpability of the offender.
[ترجمه گوگل]مجازات باید متناسب با شدت جرم و میزان مقصر بودن مجرم باشد
[ترجمه ترگمان]مجازات باید متناسب با جرم جرم و میزان مقصر بودن مجرم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wright was speaking an old-pol language whose oiliness, in the emerging era of brutal Newt-speak, seemed to exude culpability.
[ترجمه گوگل]رایت به زبانی قدیمی صحبت می‌کرد که به نظر می‌رسید چرب بودن آن، در عصر نوظهور نیوت‌زبانی بی‌رحمانه، مقصر بود
[ترجمه ترگمان]رایت در حال صحبت کردن با زبانی old بود که oiliness، در دوران نوظهور نیوت brutal، با گناه از خود می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rule has a flavour of seriousness which suggests some moral culpability.
[ترجمه گوگل]این قاعده دارای طعم جدی است که نشان دهنده برخی مقصران اخلاقی است
[ترجمه ترگمان]این قانون نوعی جدیت دارد که برخی از آن را مقصر می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Because in the act of explanation he would have to reveal his past culpability, and this would place him in jeopardy.
[ترجمه گوگل]زیرا در عمل توضیح باید تقصیر گذشته خود را فاش می کرد و این او را در معرض خطر قرار می داد
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین، او مجبور بود که culpability گذشته اش را فاش کند، و این کار او را در مخاطره قرار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجرمیت (اسم)
guilt, culpability

قابلیت مجازات (اسم)
culpability, punishability

انگلیسی به انگلیسی

• blameworthiness, guilt

پیشنهاد کاربران

مقصر بودن ، تقصیر
After the accident, the company refused to accept culpability
پس از حادثه، شرکت از پذیرش مقصر خودداری کرد.
مسئولیت پذیری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : culpability
صفت ( adjective ) : culpable
قید ( adverb ) : culpably
سرزنش پذیری ، مستحق ملامت ، سزاوار نکوهش،
تقصیرپذیری
قابلیت قصور
مسئولیت، قصور
تقصیر - ( منبع دیکشنری آریانپور )

بپرس