cully

/ˈkəli//ˈkəli/

معنی: جفت، ساده لوح، رفیق، ادم گول خور
معانی دیگر: (قدیمی - خودمانی)، آدم احمق، گول خور، گولو، دوست، همراه، همدم، همقطار، گول زدن، مغبون کردن

جمله های نمونه

1. Cully goes off to take a leak.
[ترجمه گوگل]کالی می رود تا نشت پیدا کند
[ترجمه ترگمان]cully میره تا یک سوراخ را بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Will you forgive me, my dear Cully.
[ترجمه گوگل]میبخشی کالی عزیزم؟
[ترجمه ترگمان]مرا می بخشی، عزیزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. CULLY : Am I to understand that you want me to debunk the X-Files project, sir?
[ترجمه گوگل]کالی: آیا می‌دانم که می‌خواهید پروژه X-Files را از بین ببرم، قربان؟
[ترجمه ترگمان]cully: آیا باید درک کنم که می خواهید پروژه پرونده های ایکس را باز کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. CULLY: Something you couldn't show me at work.
[ترجمه گوگل]کالی: چیزی که نمی توانستی در محل کار به من نشان بدهی
[ترجمه ترگمان]چیزی که تو سر کار به من نشون ندادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But by early 194 aviation historian George Cully said, "The Germans had run out of pilots, petroleum, and time.
[ترجمه گوگل]اما در اوایل سال 194، مورخ هوانوردی، جورج کالی، گفت: «آلمانی‌ها خلبان، نفت و زمان تمام کرده بودند
[ترجمه ترگمان]اما (جورج cully)، مورخ اولیه هوانوردی، گفت: \" آلمانی ها از خلبانان، نفت و زمان فرار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Elmer and Mr Nordberg haul in the decoys and Bob and Cully climb out.
[ترجمه گوگل]المر و آقای نوردبرگ در میان طعمه ها حرکت می کنند و باب و کالی از آن خارج می شوند
[ترجمه ترگمان]\"المر\" و \"آقای\" Nordberg \"با استفاده از تله decoys و\" باب \"و\" باب \" از آن بالا می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جفت (اسم)
match, couple, twin, afterbirth, pair, placenta, coupling, mate, team, double, cobber, peer, twain, cully, dyad, tandem, syzygy

ساده لوح (اسم)
soft, dupe, gull, cully, boob, simpleton, gaby, geck, noddy, sawney

رفیق (اسم)
associate, man, fellow, bloke, friend, mate, comrade, pal, buddy, billy, bo, peer, cully, matey, yokefellow

ادم گول خور (اسم)
dupe, cully, martin

انگلیسی به انگلیسی

• simpleton, person easily tricked; person who is gullible; pal

پیشنهاد کاربران

بپرس