cull

/ˈkəl//kʌl/

معنی: جمع اوری کردن، گلچین کردن
معانی دیگر: برگزیدن، دستچین کردن، (میوه یا گل) گزیدن و گرد آوردن، (جنگلداری) درختان بریدنی را گزیدن، (دامداری و شکاربانی) جانوران ضعیف تر یا پست تر را کشتن (برای بهره وری یا اصلاح نژاد یا جلوگیری از زیادی جمعیت)، خوب وارسی کردن (به منظور گزیدن یا رد کردن)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: culls, culling, culled
(1) تعریف: to sort out or select from a large collection or quantity.
مترادف: pick, select, sort out, winnow
مشابه: choose, pick out, sift, single

- The air force culled the most capable pilots for the special mission.
[ترجمه گوگل] نیروی هوایی توانمندترین خلبانان را برای مأموریت ویژه از بین برد
[ترجمه ترگمان] نیروی هوایی the خلبان را برای این ماموریت ویژه جمع آوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She culled pertinent quotations from all four of the author's novels for her paper.
[ترجمه گوگل] او نقل قول های مربوطه را از هر چهار رمان نویسنده برای مقاله خود جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان] She را از هر چهار کتاب مصور نویسنده برای روزنامه خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to reduce the size of (a group of animals) by killing.

- They culled the deer population by allowing more hunting that year.
[ترجمه گوگل] آنها با اجازه دادن به شکار بیشتر در آن سال، جمعیت آهو را از بین بردند
[ترجمه ترگمان] آن ها جمعیت گوزن ها را با اجازه شکار بیشتر در آن سال گلچین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to slaughter (an animal) because of weakness, disease, or inferiority in comparison with others of a group.

- The farmer culled all the chickens that were infected with the disease.
[ترجمه گوگل] کشاورز تمام جوجه هایی که به این بیماری مبتلا شده بودند را معدوم کرد
[ترجمه ترگمان] کشاورز همه جوجه ها را که آلوده به این بیماری بودند پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: an item picked out from among others, esp. one discarded as undesirable.
مشابه: chaff, discard, irregular, second
صفت ( adjective )
• : تعریف: of inferior quality.
مترادف: bad, inferior, low-grade, poor, third-rate
مشابه: cheesy, irregular, lousy, undesirable

- cull wood
[ترجمه گوگل] جدا کردن چوب
[ترجمه ترگمان] جمع آوری هیزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- cull meat
[ترجمه گوگل] گوشت را حذف کنید
[ترجمه ترگمان] گوشت گلچین شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to cull flowers
گل دستچین کردن

2. The plan to cull large numbers of baby seals has angered environmental groups.
[ترجمه گوگل]طرح حذف تعداد زیادی بچه فوک خشم گروه های محیط زیست را برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]این طرح برای گلچین کردن تعداد زیادی از خوک های آبی، گروه های محیط زیستی را عصبانی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Environmentalists claim there is no reason to cull seals.
[ترجمه گوگل]محیط بانان ادعا می کنند که دلیلی برای حذف فوک ها وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست می گویند که هیچ دلیلی برای کشتن فک ها وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cull is thought to have cost many farmers their livelihoods.
[ترجمه گوگل]گمان می رود که این کشتار برای بسیاری از کشاورزان هزینه های زندگی آنها را تمام کرده است
[ترجمه ترگمان]گمان می رود که گلچین کردن برای بسیاری از کشاورزان هزینه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. National newspapers cull their stories from all over the country - often, indeed, from all over the world.
[ترجمه گوگل]روزنامه های ملی داستان های خود را از سراسر کشور - اغلب، در واقع، از سراسر جهان - جمع آوری می کنند
[ترجمه ترگمان]روزنامه های ملی داستان های آن ها را از سراسر کشور - اغلب، از سراسر جهان - جمع آوری می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But when they were assured that the cull was carried out humanely, almost 70 % voiced support.
[ترجمه گوگل]اما وقتی به آنها اطمینان داده شد که کشتار به صورت انسانی انجام شده است، تقریباً 70 درصد از آنها حمایت کردند
[ترجمه ترگمان]اما هنگامی که آن ها مطمئن شدند که کشته شدن انسانی به شکلی انسانی صورت گرفته است، تقریبا ۷۰ درصد از آن ها حمایت خود را اعلام کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The latest cull brings the number of sheep and lambs killed in the Brecon Beacons national park since last week to 500.
[ترجمه گوگل]آخرین کشتار تعداد گوسفندان و بره های کشته شده در پارک ملی Brecon Beacons از هفته گذشته به 500 راس رسیده است
[ترجمه ترگمان]تعداد گوسفندان و بره ها که از هفته گذشته تا ۵۰۰ نفر در پارک ملی Brecon کشته شده اند را به همراه آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The first will almost certainly necessitate a major cull of the 140 committees.
[ترجمه گوگل]اولین مورد تقریباً به طور قطع نیاز به جمع آوری عمده 140 کمیته خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]در ابتدا تقریبا بدون شک باید تعداد زیادی از ۱۴۰ کمیته را گلچین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A cull of 000 middle managers should lop a further £225m off costs.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای متشکل از 000 مدیر میانی باید 225 میلیون پوند بیشتر از هزینه ها را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]برای کشتن ۱۰۰۰ نفر از مدیران میانی، هزینه ای بیش از ۲۲۵ میلیون پوند هزینه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Huskies continued to cull the best athletes in the West and brought them to Seattle.
[ترجمه گوگل]هاسکی ها به کشتن بهترین ورزشکاران غرب ادامه دادند و آنها را به سیاتل آوردند
[ترجمه ترگمان]The همچنان به کشتن بهترین ورزش کاران در غرب ادامه داد و آن ها را به سیاتل کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most farmers accept the cull as heartbreaking, but a necessary evil.
[ترجمه گوگل]اکثر کشاورزان این کشتار را به عنوان یک شرور دلخراش، اما یک شر ضروری می پذیرند
[ترجمه ترگمان]بیشتر کشاورزان کشته شدگان را دل شکستگی می دانند، اما a لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then the bans on the cull grenade, released at the same time, came into effect for all species of whales.
[ترجمه گوگل]سپس ممنوعیت نارنجک کشتار، که در همان زمان منتشر شد، برای همه گونه‌های نهنگ اعمال شد
[ترجمه ترگمان]سپس ممنوعیت پرتاب یک نارنجک که همزمان آزاد شد، برای تمامی انواع وال ها مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lesley-Anne Cull, who is writing a parents' handbook on the subject, would like to hear from you.
[ترجمه گوگل]Lesley-Anne Cull، که در حال نوشتن کتاب راهنمای والدین در این زمینه است، مایل است از شما بشنود
[ترجمه ترگمان]لسلی - آن cull، که در حال نوشتن کتاب راهنمای والدین در مورد این موضوع است، دوست دارد از شما بشنود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There has been no obvious cull of the past in the name of modernity.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز آشکاری از گذشته به نام مدرنیته وجود نداشته است
[ترجمه ترگمان]هیچ گلچین obvious از گذشته به نام مدرنیته وجود نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was the centrifuge that yielded the last cull, a final ounce of bits of metal.
[ترجمه گوگل]این سانتریفیوژ بود که آخرین جمع آوری، یک اونس نهایی تکه های فلز را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]دستگاه centrifuge بود که آخرین گلچین را تحویل داد، یک اونس نهایی از قطعات فلزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جمع اوری کردن (فعل)
levy, collect, mass, muster, reap, rake, cull

گلچین کردن (فعل)
tab, pluck, cull, excerpt

تخصصی

[ریاضیات] زایده

انگلیسی به انگلیسی

• choose, select; sift, separate
act of separating; animals chosen to be butchered
if you cull ideas or information, you gather them so that you can use them.
to cull a group of animals means to kill some of them in order to reduce their numbers.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To select or gather items from a group, often for a specific purpose 📋
🔍 مترادف: Select
✅ مثال: The farmer culls the best fruits for the market.
To “cull” someone means to selectively kill or remove them from a group or population. It is often used in a context where someone is being killed for a specific reason or to reduce the number of individuals.
...
[مشاهده متن کامل]

کشتن گزینشی یا حذف کسی از یک گروه یا جمعیت.
این اغلب در زمینه ای استفاده می شود که در آن شخصی به دلیل خاصی یا برای کاهش تعداد افراد کشته می شود.
**************************************************************************************************
مثال؛
“I need to cull the deer population to maintain balance in the ecosystem. ”
In a dystopian novel, a government might cull individuals who are deemed unfit for society.
A person discussing a serial killer might say, “The killer’s motive seems to be culling individuals who resemble their childhood abuser. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-murder/
معدوم ( کردن ) ، بدچین کردن، گردآوری کردن
( ترکی ) سئچب آیرماخ
کشتن حیوانات ضعیف تر و بیمار از یک گونه جانوری برای 1 - اصلاح نژاد آن گونه جانوری 2 - کم کردن جمعیت آن گونه 3 - برای جلوگیری از انقراض نسل حیواناتی که این گونه خاص آنها را شکار می کنند مثلا : Wolf cull برای حفظ گونه گوزن شمالی!
برگرفتن

بپرس