اسم ( noun )
حالات: cul-de-sacs, culs-de-sac
حالات: cul-de-sacs, culs-de-sac
• (1) تعریف: a passage whose only exit is the entrance, such as a dead-end street.
• مشابه: impasse
• مشابه: impasse
• (2) تعریف: a condition in which further progress is impossible.
• مشابه: impasse
• مشابه: impasse
- The two countries reached a cul-de-sac in their trade relationship.
[ترجمه ابراهیم] روابط تجاری دو کشور به نقطه کوری رسیده است.|
[ترجمه گوگل] دو کشور در روابط تجاری خود به بن بست رسیدند[ترجمه ترگمان] دو کشور در رابطه تجاری خود به بن بست رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید