cuirass

/kwɪˈræs//kwɪˈræs/

معنی: زره سینه و پشت، زره بالاتنه
معانی دیگر: زره پوش کردن (به ویژه بالاتنه را)، جوشن بالاتنه، برگستوان، کژآغند، (جانورشناسی) زره (صفحه های استخوانی که مانند زره جانور را حفظ می کند)، (کشتی) پوشش زرهی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a piece of close-fitting armor that protects the chest and back.

(2) تعریف: the breastplate of this armor.

(3) تعریف: a hard protective covering of scales or bony plates; shell.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cuirasses, cuirassing, cuirassed
• : تعریف: to cover and protect with a cuirass.

جمله های نمونه

1. to protect with a cuirass.
[ترجمه گوگل]برای محافظت با یک کویراس
[ترجمه ترگمان]تا از زره محافظت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For battle they wore a cuirass ( breastplate ), helmet, and greaves.
[ترجمه گوگل]برای نبرد، سینه‌پوش، کلاه‌خود و نخل بر سر می‌گذاشتند
[ترجمه ترگمان]برای جنگ زره، زره، کلاه خود، و زره داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On his cuirass he wore the silver cross of the Legion of Honor.
[ترجمه گوگل]او صلیب نقره‌ای لژیون افتخار را بر تن کرد
[ترجمه ترگمان]روی cuirass، صلیب نقره ای لژیون دو نور را به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rest of the cuirass was also iron plate covered with leather on top with laminated segments below.
[ترجمه گوگل]مابقی کویراس نیز بشقاب آهنی بود که روی آن با چرم پوشانده شده بود و بخش‌های چند لایه زیر آن قرار داشت
[ترجمه ترگمان]بقیه زره دار نیز صفحه آهنی بود که از جنس چرم پوشیده شده بود و در قسمت پایین قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was a cuirassier, an officer, and even an officer of considerable rank; a large gold epaulette peeped from beneath the cuirass; this officer no longer possessed a helmet.
[ترجمه گوگل]او یک افسر، یک افسر و حتی یک افسر درجه قابل توجهی بود یک سردوش طلای بزرگ از زیر اتاقک به چشم می خورد این افسر دیگر کلاه ایمنی نداشت
[ترجمه ترگمان]او یک زره پوش، یک افسر و حتی یک افسر عالی رتبه بود که از زیر زرهش بیرون آمده بود؛ این افسر دیگر کلاه ایمنی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Later, this can be upgraded to an Assult Cuirass.
[ترجمه گوگل]بعداً، این می تواند به Assult Cuirass ارتقا یابد
[ترجمه ترگمان]بعدا می توان این را به an Assult ارتقا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In some forms, the whole of the head and body was encased in a cuirass of bony plates.
[ترجمه گوگل]در برخی از اشکال، کل سر و بدن در انبوهی از صفحات استخوانی محصور شده بود
[ترجمه ترگمان]در بعضی از چهره ها، تمامی بدن و بدن در زره استخوانی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "And the more, madame, " said Monte Cristo, "as the Orientals do not confine themselves, as did Mithridates, to make a cuirass of his poisons, but they also made them a dagger.
[ترجمه گوگل]مونت کریستو گفت: «و بیشتر خانم، چون شرقی‌ها، مانند میتریداتس، خود را محدود نمی‌کنند تا از سموم او بسازند، بلکه از آن‌ها خنجر نیز ساخته‌اند
[ترجمه ترگمان]مو نت کریس تو گفت: و هرچه بیشتر مردم در قدیم خود را به خاطر Mithridates در روی poisons نشان دهند، اما آن ها نیز خنجری به آن ها بستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There were the stitched corsets, the uchesse, the cuirass and, above all, the white silk corsets, dove-tailed with colours.
[ترجمه گوگل]کرست‌های دوخته‌شده، اوچس، کویراس و مهم‌تر از همه، کرست‌های ابریشمی سفید، دم کبوتری با رنگ‌ها وجود داشت
[ترجمه ترگمان]سینه بند با بخیه، the، زره، و بالاتر از همه، کرست از ابریشم سفید و dove با رنگ ها وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زره سینه و پشت (اسم)
cuirass

زره بالاتنه (اسم)
cuirass

انگلیسی به انگلیسی

• armor that protects the chest and back

پیشنهاد کاربران

بپرس