معنی: خیار، هر بوته یا میوه خیاری شکلمعانی دیگر: (میوه ی این گیاه) خیار، (گیاه شناسی) بته ی خیار (cucumis sativus از خانواده ی gourd که گیاهی خزنده و آویزی است)
• (1)تعریف: an edible fruit of a creeping vine, usu. long and cylindrical with a hard green skin and greenish white flesh.
• (2)تعریف: the vine itself.
جمله های نمونه
1. cucumber seed can be sown in may
تخم خیار را می توان در ماه مه کاشت.
2. cucumber vine
نرم ساقه ی خیار
3. a cucumber patch
جالیز خیار
4. a giant cucumber
خیار بسیار بزرگ
5. you must pole cucumber plants
بایستی بته های خیار را با چوب نگهداری.
6. cool as a cucumber
1- خونسرد،مسلط به خود،آرام و متین 2- خنک و راحت،دنج
7. He gave me a huge cucumber.
[ترجمه گوگل]او یک خیار بزرگ به من داد [ترجمه ترگمان]او یک خیار بزرگ به من داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It's as cool as a cucumber outdoors.
[ترجمه گوگل]به اندازه یک خیار در فضای باز خنک است [ترجمه ترگمان]خیار به اندازه یک خیار در بیرون از منزل خنک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Peel the cucumber and chop it into small cubes.
[ترجمه گوگل]خیار را پوست بگیرید و به مکعب های کوچک خرد کنید [ترجمه ترگمان]خیار را کم کنید و آن را به تکه های کوچک برید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She looks efficient and as cool as a cucumber .
[ترجمه گوگل]او کارآمد به نظر می رسد و مانند خیار خنک است [ترجمه ترگمان]او به نظر کارآمد می آید و مثل خیار سرد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is as cool as a cucumber upon every act of atrocity.
[ترجمه گوگل]او در برابر هر عمل وحشیانه ای مانند خیار خونسرد است [ترجمه ترگمان]او به سردی خیار روی هر عمل of است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Cucumber makes me belch.
[ترجمه گوگل]خیار مرا آروغ می کند [ترجمه ترگمان]Cucumber مجبورم کرد آروغ بزنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Slice the cucumber thinly.
[ترجمه Hassan] خیار را بصورت ورقه نازک برش بزنید
|
[ترجمه گوگل]خیار را نازک برش دهید [ترجمه ترگمان]خیار را به آرامی تکان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Serve hot, accompanied by a tomato and cucumber salad.
[ترجمه گوگل]آن را گرم و همراه با سالاد گوجه فرنگی و خیار سرو کنید [ترجمه ترگمان]این غذا را با یک سالاد گوجه فرنگی و خیار سرو کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A cucumber sandwich is curling its lip.
[ترجمه گوگل]ساندویچ خیار لبش را فر می کند [ترجمه ترگمان]یک ساندویچ خیار روی لب هایش جمع شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Garnish with cucumber strips and cilantro. 4 to 6 servings.
[ترجمه گوگل]با نوارهای خیار و گشنیز تزئین کنید 4 تا 6 وعده [ترجمه ترگمان]garnish با تکه های خیار و گشنیز دیده می شود ۴ تا ۶ وعده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. He bit into one of Sarah's ham and cucumber sandwiches; his taste buds appreciated them.
[ترجمه گوگل]او یکی از ساندویچ های ژامبون و خیار سارا را گاز گرفت جوانه های چشایی او از آنها قدردانی کردند [ترجمه ترگمان]او یکی از ساندویچ گوشت و خیار سارا را گاز زد؛ buds از آن ها قدردانی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
خیار (اسم)
option, cucumber
هر بوته یا میوه خیاری شکل (اسم)
cucumber
انگلیسی به انگلیسی
• green vegetable which grows on vines a cucumber is a long vegetable with a dark green skin and white flesh, usually eaten uncooked in salad.
پیشنهاد کاربران
خیار مثال: cucumber seed can be sown in May. بذر خیار می توانند در ماه می کاشته بشوند.
cucumber ( n ) ( kyukʌmbər ) =a long vegetable with dark green skin and light green flesh, that is usually eaten raw
معنی واضح خیار!
خیار Cucumber نام علمی Cucumis sativus
خیار
با سلام و احترام. برای خیار چنبر که در انگلیسی با عنوان armenian cucumber نامیده میشودسه عبارت دیگر که مترادف بوده و معنی خیار چنبر میدهند نیز استفاده میشود. لطفا در صورت امکان این سه ورودی برای کلمه خیار چنبر در دیکشنری ( انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی ) افزوده شود: ... [مشاهده متن کامل]