cuckoo

/ˈkəˌkuː//ˈkʊkuː/

معنی: فاخته، غوغو، دیوانه، صدای فاخته دراوردن
معانی دیگر: کوکو کردن، آواز فاخته را ایجاد کردن، (خودمانی) خل، کم عقل، گول، تهی مغز، احمق، سبکسر، (جانورشناسی) فاخته، کوکو (انواع پرندگان تیره ی cuculidae از راسته ی cuculiformes)، (بانگ این پرنده) کوکو، (تقلید این صدا در ساعت های دیواری و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cuckoos
(1) تعریف: any of several slender grayish to brownish birds of Europe and America, some of which have a distinctive two-note call.

(2) تعریف: the distinctive call of a cuckoo.

(3) تعریف: (slang) a crazy or foolish person.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cuckoos, cuckooing, cuckooed
• : تعریف: to repeat over and over.
صفت ( adjective )
• : تعریف: (slang) crazy or foolish.

جمله های نمونه

1. The cuckoo comes in April, and stays the month of May; sings a song at midsummer, and then goes away.
[ترجمه گوگل]فاخته در آوریل می آید و در ماه مه می ماند در نیمه تابستان آهنگی می خواند و سپس می رود
[ترجمه ترگمان]فاخته زمینی در ماه آوریل می آید و ماه مه می ماند؛ یک ترانه در چله تابستان می خواند، و سپس می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cuckoo comes in April, and stays the month of May; sings a song at Midsummer, and then goes away.
[ترجمه گوگل]فاخته در آوریل می آید و در ماه مه می ماند در نیمه تابستان آهنگی می خواند و سپس می رود
[ترجمه ترگمان]فاخته زمینی در ماه آوریل می آید و ماه می ماه می است؛ یک ترانه در نیمه تابستان می خواند، و سپس از آنجا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In England the cuckoo is the herald of spring.
[ترجمه گوگل]در انگلستان فاخته منادی بهار است
[ترجمه ترگمان]در انگلستان، فاخته نوای بهاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cuckoo lays her egg in another bird's nest.
[ترجمه گوگل]فاخته تخم خود را در لانه پرنده دیگری می گذارد
[ترجمه ترگمان]فاخته زمینی تخم او را در آشیانه پرنده دیگری می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cuckoo is characterized by its familiar call.
[ترجمه گوگل]فاخته با صدای آشنای خود مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]فاخته زمینی با فراخوانی آشنا شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cuckoo is a harbinger of spring.
[ترجمه گوگل]فاخته منادی بهار است
[ترجمه ترگمان]فاخته یک قاصد مملو از قاصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cuckoo harbingers the coming of spring.
[ترجمه گوگل]فاخته منادی آمدن بهار است
[ترجمه ترگمان]The در آغاز بهار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A cuckoo is able to lay in a range of different nests.
[ترجمه گوگل]یک فاخته قادر است در طیف وسیعی از لانه های مختلف بخوابد
[ترجمه ترگمان]فاخته زمینی می تواند در گستره ای از لانه های مختلف قرار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cuckoo is the herald of spring.
[ترجمه گوگل]فاخته منادی بهار است
[ترجمه ترگمان]فاخته زمینی، قاصد بهار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cuckoo lays its eggs in other birds'nests.
[ترجمه گوگل]فاخته تخم های خود را در لانه های پرندگان دیگر می گذارد
[ترجمه ترگمان]فاخته زمینی تخم خود را در لانه های پرندگان دیگر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The best time for the cuckoo to lay its egg is after the hosts have started laying and before they have finished.
[ترجمه گوگل]بهترین زمان برای تخم گذاری فاخته بعد از شروع تخم گذاری میزبانان و قبل از اتمام آنها است
[ترجمه ترگمان]بهترین زمان برای فاخته (cuckoo)بعد از این که میزبان ها شروع به کار کرده اند و قبل از این که کارشان تمام شود، شروع به تخم گذاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A dunnock plays host to a young cuckoo.
[ترجمه گوگل]یک دانوک میزبان یک فاخته جوان است
[ترجمه ترگمان]A میزبان یک فاخته جوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A tiny reed warbler, faced with a cuckoo, feeds a chick much larger than herself.
[ترجمه گوگل]یک نی چرچک کوچک که با فاخته روبرو می شود، به جوجه ای بسیار بزرگتر از خودش غذا می دهد
[ترجمه ترگمان]یک نی warbler کوچک با فاخته، که از خودش بزرگ تر است، از خودش بزرگ تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The country dictated that Operation Cuckoo be abandoned.
[ترجمه گوگل]کشور دیکته کرد که عملیات فاخته کنار گذاشته شود
[ترجمه ترگمان]کشور دستور داد که عملیات Cuckoo رها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فاخته (اسم)
cuckoo, dove, ringdove

غوغو (اسم)
cuckoo

دیوانه (صفت)
mad, nuts, moony, insane, demented, lunatic, crazy, gaga, natural, batty, nut, frenetic, phrenetic, fanatic, fanatical, cuckoo, fey, hare-brained, loony, luny, mad-brained, manic, mooney, moonstruck, nutty

صدای فاخته دراوردن (فعل)
cuckoo

انگلیسی به انگلیسی

• european songbird; bird related to the european cuckoo bird; call of the cuckoo bird characterized by two-notes ; (slang) crazy person, goofball, foolish person
of or pertaining to the cuckoo bird; resembling the cuckoo; (slang) crazy; foolish; strange
repeat in a monotonous way; make the call of a cockoo bird
a cuckoo is a grey bird with a call of two quick notes. cuckoos lay their eggs in other birds' nests.

پیشنهاد کاربران

This term is used to describe someone or something that is mentally unstable or irrational. It can also be used to refer to behaviors or ideas that are strange or nonsensical.
کسی یا چیزی که از نظر ذهنی ناپایدار یا غیرمنطقی است.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین می توان از آن برای اشاره به رفتارها یا ایده هایی که عجیب یا بی معنی هستند استفاده کرد.
مثال ها؛
“He’s gone completely cuckoo after his breakup. ”
A person might say, “That conspiracy theory is just cuckoo. ”
Another might exclaim, “You’re acting cuckoo if you think I’ll believe that!”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-illogical/
go cuckoo : go crazy/mad ( دیوانه شدن ) .
The cuckoo lays its eggs in other birds' nests
کوکوها معمولا تو لونه/آشیونه دیگر پرندگان تخم می کنن/میذارن
فاخته

بپرس