cuboid

/ˈkjuːbɔɪd//ˈkjuːbɔɪd/

معنی: مکعب، دارای شکل مکعب
معانی دیگر: مکعب مانند، کاب مانند، تاس مانند، (کالبدشناسی) وابسته به شتالنگ (یکی از استخوان های تارس)، مکعبی، شتالنگی، قاپی، بجولی، (استخوان) شتالنگ، کعب، اشتالنگ، مستطیل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: like a cube in shape.

(2) تعریف: designating a cubelike bone on the outer side of the foot.
اسم ( noun )
مشتقات: cuboidal (adj.)
(1) تعریف: the cuboid bone.

(2) تعریف: a geometric shape with six rectangular sides.

جمله های نمونه

1. The cuboid is two meter long, is 5 meter wide and 0. 5 meter high.
[ترجمه گوگل]مکعب دو متر طول، 5 متر عرض و 0 5 متر ارتفاع دارد
[ترجمه ترگمان]مکعب مستطیل دو متر طول دارد و ۵ متر عرض و ۰ متر است ۵ متر ارتفاع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On Thursday, about 400 cuboid watermelons were shipped to Tokyo and Osaka.
[ترجمه گوگل]روز پنجشنبه حدود 400 هندوانه مکعبی به توکیو و اوزاکا ارسال شد
[ترجمه ترگمان]در روز پنج شنبه، حدود ۴۰۰ نفر از cuboid هندوانه به توکیو و اوساکا فرستاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cuboid chamber maximizes the effective cubage. Microprocessor controller for temperature ensures a precise and reliable control.
[ترجمه گوگل]محفظه مکعبی مکعب موثر را به حداکثر می رساند کنترل کننده ریزپردازنده دما، کنترل دقیق و قابل اعتماد را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]محفظه خلا the موثر را به حداکثر می رساند کنترل کننده قطبش برای دما یک کنترل دقیق و قابل اعتماد را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The stone was cuboid Xiewo on the ground, tilted slightly westward, with iron and hard black stone surface smooth.
[ترجمه گوگل]این سنگ به شکل مکعب شکل Xiewo روی زمین بود که کمی به سمت غرب متمایل شده بود و سطح آن از آهن و سنگ سیاه سخت صاف بود
[ترجمه ترگمان]این سنگ cuboid بود که روی زمین قرار داشت و اندکی به طرف مغرب کج شده بود و سطح سنگ سخت و سنگی صاف و صیقلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Measure the length, width and height of the cuboid.
[ترجمه گوگل]طول، عرض و ارتفاع مکعب را اندازه بگیرید
[ترجمه ترگمان]اندازه، عرض و ارتفاع مکعب مستطیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Today cuboid watermelons are hand - picked and shipped all over Japan.
[ترجمه گوگل]امروزه هندوانه های مکعبی با دست چیده و در سراسر ژاپن ارسال می شوند
[ترجمه ترگمان]امروز cuboid هندوانه از سراسر ژاپن خریداری و ارسال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Count how many points a cuboid has.
[ترجمه گوگل]بشمارید که یک مکعب چند نقطه دارد
[ترجمه ترگمان]کنت چند نکته را تخمین می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A cube is a special cuboid.
[ترجمه گوگل]مکعب یک مکعب خاص است
[ترجمه ترگمان]مکعب یک مکعب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It mainly and fixes by a steeliness cuboid in its both sides two same diameter steel circular cylinders is composed.
[ترجمه گوگل]عمدتاً و توسط یک مکعب فولادی در دو طرف آن دو استوانه مدور فولادی با قطر یکسان تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این مکعب عمدتا توسط یک steeliness cuboid در هر دو طرف آن و دو سیلندر مدور فولادی ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Every face of a cuboid must be a rectangle.
[ترجمه گوگل]هر صورت مکعب باید مستطیل باشد
[ترجمه ترگمان]هر صورت یک cuboid باید مستطیل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Each of these tables, called a cuboid, represents a particular view.
[ترجمه گوگل]هر یک از این جداول که مکعب نامیده می شوند نمای خاصی را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]هر یک از این میزها، مکعب مستطیل نامیده می شود و یک نمای خاص را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The third was a human - sized cuboid.
[ترجمه گوگل]سومی یک مکعب به اندازه انسان بود
[ترجمه ترگمان]سوم یک مستطیل انسانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Horizontal bend basically is changing bottom of cuboid and bone, Zhi bone.
[ترجمه گوگل]خم افقی اساساً در حال تغییر پایین مکعب و استخوان، استخوان ژی است
[ترجمه ترگمان]خم افقی به طور اساسی در حال تغییر در پایین مکعب مستطیل و استخوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How many edges does a cuboid have? Count, please.
[ترجمه گوگل]مکعب چند لبه دارد؟ حساب کن لطفا
[ترجمه ترگمان]چند تا لبه داره؟ کنت، خواهش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مکعب (اسم)
cube, cuboid

دارای شکل مکعب (صفت)
cuboid

تخصصی

[ریاضیات] مکعب مستطیل

انگلیسی به انگلیسی

• object shaped like a cube (geometry)
shaped like a cube

پیشنهاد کاربران

مکعبی شکل
سلول های قلب cuboid شکل هستند
سلول ها کبد ovoid یا تخم مرغی شکل هستند
اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

بپرس