1. Without a crystal ball, it's impossible to say where we'll be next year.
[ترجمه گوگل]بدون یک توپ کریستالی، نمی توان گفت که سال آینده کجا خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]بدون یک گوی بلورین غیر ممکن است بگوییم که سال دیگر کجا خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بدون یک گوی بلورین غیر ممکن است بگوییم که سال دیگر کجا خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I can't gaze into my crystal ball and tell you what will happen!
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به توپ کریستالی خود نگاه کنم و به شما بگویم چه اتفاقی می افتد!
[ترجمه ترگمان]نمی توانم به گوی بلورین زل بزنم و بگویم چه اتفاقی خواهد افتاد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمی توانم به گوی بلورین زل بزنم و بگویم چه اتفاقی خواهد افتاد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Gazing into our crystal ball, we see Scott breaking her campaign promise to not privatize Tucson Water.
[ترجمه گوگل]با خیره شدن به توپ کریستالی خود، می بینیم که اسکات وعده انتخاباتی خود را مبنی بر خصوصی نکردن آب توسان را زیر پا می گذارد
[ترجمه ترگمان]با خیره شدن به توپ بلورین ما، اسکان اسکات را می بینیم که قول می دهد که وعده های انتخاباتی اش را خصوصی سازی نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با خیره شدن به توپ بلورین ما، اسکان اسکات را می بینیم که قول می دهد که وعده های انتخاباتی اش را خصوصی سازی نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Robbie remembered the crystal ball from his previous visit.
[ترجمه گوگل]رابی توپ کریستالی را از دیدار قبلی خود به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]رابی گوی بلورین را از دیدار قبلی خود به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رابی گوی بلورین را از دیدار قبلی خود به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But it doesn't take a crystal ball to figure out the diminishing returns involved in planning programmes around such disposable performers.
[ترجمه گوگل]اما برای پی بردن به کاهش بازدهی که در برنامهریزی برنامههای پیرامون چنین مجریان یکبار مصرف وجود دارد، نیازی به یک توپ بلورین نیست
[ترجمه ترگمان]اما برای مشخص کردن بازده رو به کاهش دخیل در برنامه های برنامه ریزی در اطراف این بازیگران، یک توپ بلورین به دست نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما برای مشخص کردن بازده رو به کاهش دخیل در برنامه های برنامه ریزی در اطراف این بازیگران، یک توپ بلورین به دست نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The scientists' crystal ball is a bit cloudy on some things though.
[ترجمه گوگل]با این حال، توپ کریستالی دانشمندان در برخی چیزها کمی کدر است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، گوی بلورین دانشمندان کمی ابری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این وجود، گوی بلورین دانشمندان کمی ابری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I am, however, rather pleased that my crystal ball behaved so well this year.
[ترجمه گوگل]با این حال، من نسبتاً خوشحالم که توپ کریستالی من امسال اینقدر خوب رفتار کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، من خیلی خوشحال شدم که گوی بلورین من امسال خوب پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، من خیلی خوشحال شدم که گوی بلورین من امسال خوب پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Crystal ball, palm readings, tarot cards.
[ترجمه گوگل]توپ کریستالی، خواندن کف دست، کارت های تاروت
[ترجمه ترگمان]توپ کریستال، readings کف دست، فال تاروت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توپ کریستال، readings کف دست، فال تاروت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A crystal ball in which one can call up the past?
[ترجمه گوگل]یک توپ کریستالی که در آن می توان گذشته را فرا خواند؟
[ترجمه ترگمان]یک توپ بلورین در کدام یک از آن ها می تواند گذشته را صدا بزند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک توپ بلورین در کدام یک از آن ها می تواند گذشته را صدا بزند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Or maybe you have seen a crystal ball containing a tiny house which you can shake to produce a brilliant snowstorm?
[ترجمه گوگل]یا شاید شما یک گلوله کریستالی حاوی یک خانه کوچک را دیده اید که می توانید با تکان دادن آن یک طوفان برفی درخشان ایجاد کنید؟
[ترجمه ترگمان]یا شاید شما یک گوی بلورین را دیده اید که حاوی یک خانه کوچک است که شما می توانید با آن یک برف درخشان را تولید کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یا شاید شما یک گوی بلورین را دیده اید که حاوی یک خانه کوچک است که شما می توانید با آن یک برف درخشان را تولید کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A seer gazes intently into a crystal ball before him.
[ترجمه گوگل]یک بیننده با دقت به یک توپ کریستالی در مقابل خود خیره می شود
[ترجمه ترگمان]یک پیشگو با دقت به گوی بلورین قبل از او زل می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک پیشگو با دقت به گوی بلورین قبل از او زل می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In The Depth Of Home, Find The Crystal Ball To Happiness.
[ترجمه گوگل]در اعماق خانه، گوی کریستالی را برای خوشبختی پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]عمق خانه، پیدا کردن کریستال بال برای شادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عمق خانه، پیدا کردن کریستال بال برای شادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The fortune teller read his fate in the crystal ball.
[ترجمه ملیکا] فالگیر سرنوشت او را از توپ بلوری خواند|
[ترجمه گوگل]فالگیر در گوی بلورین سرنوشت خود را خواند[ترجمه ترگمان]پیشگو در گوی بلورین سرنوشت خود را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This crystal ball glitters so; I'd like to buy one.
[ترجمه گوگل]این توپ کریستالی می درخشد من می خواهم یکی بخرم
[ترجمه ترگمان]این گوی بلورین درخشان چنان بود که دلم می خواست یکی بخرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این گوی بلورین درخشان چنان بود که دلم می خواست یکی بخرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Had herself a tarot deck and a crystal ball and told people whatever stupid malarkey they wanted to hear.
[ترجمه گوگل]خودش یک عرشه تاروت و یک توپ کریستالی داشت و به مردم میگفت هر نوع مرض احمقی که میخواستند بشنوند
[ترجمه ترگمان]او خودش یک عرشه tarot و یک گوی بلورین داشت و به مردم هر چه malarkey احمقانه ای که می خواستند بشنوند گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او خودش یک عرشه tarot و یک گوی بلورین داشت و به مردم هر چه malarkey احمقانه ای که می خواستند بشنوند گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید