crystal ball

/ˈkrɪstəlˈbɒl//ˈkrɪstəlbɔːl/

وسیله ی پیش بینی، اسباب آینده نگری، گوی بلورین (که فالگیران با آن آینده نگری می کنند)، اسباب آیندهنگری he used history as a crystal ball to see into the future او از تاریخ برای پیشبینی آینده استفاده کرد

جمله های نمونه

1. Without a crystal ball, it's impossible to say where we'll be next year.
[ترجمه گوگل]بدون یک توپ کریستالی، نمی توان گفت که سال آینده کجا خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]بدون یک گوی بلورین غیر ممکن است بگوییم که سال دیگر کجا خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I can't gaze into my crystal ball and tell you what will happen!
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به توپ کریستالی خود نگاه کنم و به شما بگویم چه اتفاقی می افتد!
[ترجمه ترگمان]نمی توانم به گوی بلورین زل بزنم و بگویم چه اتفاقی خواهد افتاد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gazing into our crystal ball, we see Scott breaking her campaign promise to not privatize Tucson Water.
[ترجمه گوگل]با خیره شدن به توپ کریستالی خود، می بینیم که اسکات وعده انتخاباتی خود را مبنی بر خصوصی نکردن آب توسان را زیر پا می گذارد
[ترجمه ترگمان]با خیره شدن به توپ بلورین ما، اسکان اسکات را می بینیم که قول می دهد که وعده های انتخاباتی اش را خصوصی سازی نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Robbie remembered the crystal ball from his previous visit.
[ترجمه گوگل]رابی توپ کریستالی را از دیدار قبلی خود به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]رابی گوی بلورین را از دیدار قبلی خود به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But it doesn't take a crystal ball to figure out the diminishing returns involved in planning programmes around such disposable performers.
[ترجمه گوگل]اما برای پی بردن به کاهش بازدهی که در برنامه‌ریزی برنامه‌های پیرامون چنین مجریان یکبار مصرف وجود دارد، نیازی به یک توپ بلورین نیست
[ترجمه ترگمان]اما برای مشخص کردن بازده رو به کاهش دخیل در برنامه های برنامه ریزی در اطراف این بازیگران، یک توپ بلورین به دست نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The scientists' crystal ball is a bit cloudy on some things though.
[ترجمه گوگل]با این حال، توپ کریستالی دانشمندان در برخی چیزها کمی کدر است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، گوی بلورین دانشمندان کمی ابری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I am, however, rather pleased that my crystal ball behaved so well this year.
[ترجمه گوگل]با این حال، من نسبتاً خوشحالم که توپ کریستالی من امسال اینقدر خوب رفتار کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، من خیلی خوشحال شدم که گوی بلورین من امسال خوب پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Crystal ball, palm readings, tarot cards.
[ترجمه گوگل]توپ کریستالی، خواندن کف دست، کارت های تاروت
[ترجمه ترگمان]توپ کریستال، readings کف دست، فال تاروت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A crystal ball in which one can call up the past?
[ترجمه گوگل]یک توپ کریستالی که در آن می توان گذشته را فرا خواند؟
[ترجمه ترگمان]یک توپ بلورین در کدام یک از آن ها می تواند گذشته را صدا بزند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Or maybe you have seen a crystal ball containing a tiny house which you can shake to produce a brilliant snowstorm?
[ترجمه گوگل]یا شاید شما یک گلوله کریستالی حاوی یک خانه کوچک را دیده اید که می توانید با تکان دادن آن یک طوفان برفی درخشان ایجاد کنید؟
[ترجمه ترگمان]یا شاید شما یک گوی بلورین را دیده اید که حاوی یک خانه کوچک است که شما می توانید با آن یک برف درخشان را تولید کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A seer gazes intently into a crystal ball before him.
[ترجمه گوگل]یک بیننده با دقت به یک توپ کریستالی در مقابل خود خیره می شود
[ترجمه ترگمان]یک پیشگو با دقت به گوی بلورین قبل از او زل می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In The Depth Of Home, Find The Crystal Ball To Happiness.
[ترجمه گوگل]در اعماق خانه، گوی کریستالی را برای خوشبختی پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]عمق خانه، پیدا کردن کریستال بال برای شادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fortune teller read his fate in the crystal ball.
[ترجمه ملیکا] فالگیر سرنوشت او را از توپ بلوری خواند
|
[ترجمه گوگل]فالگیر در گوی بلورین سرنوشت خود را خواند
[ترجمه ترگمان]پیشگو در گوی بلورین سرنوشت خود را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This crystal ball glitters so; I'd like to buy one.
[ترجمه گوگل]این توپ کریستالی می درخشد من می خواهم یکی بخرم
[ترجمه ترگمان]این گوی بلورین درخشان چنان بود که دلم می خواست یکی بخرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Had herself a tarot deck and a crystal ball and told people whatever stupid malarkey they wanted to hear.
[ترجمه گوگل]خودش یک عرشه تاروت و یک توپ کریستالی داشت و به مردم می‌گفت هر نوع مرض احمقی که می‌خواستند بشنوند
[ترجمه ترگمان]او خودش یک عرشه tarot و یک گوی بلورین داشت و به مردم هر چه malarkey احمقانه ای که می خواستند بشنوند گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• circular orb made out of clear and transparent quartz or glass (used by fortune-tellers to predict the future)
a crystal ball is a ball made of clear glass which is used by fortune-tellers, who claim that they can see things that are going to happen in the future when they look into it.
people sometimes say that they are gazing into their crystal ball when they are trying to imagine what the future will be like.

پیشنهاد کاربران

گوی جادویی
ابزار پیش بینی
ابزاری برای پیشگویی
کارافزاری برای آینده نگری
🔮🧿گوی بلورین آینده نگر🔮
گوی سحر امیز💎🔮
A glass ball in which some people believe you can see what is going to happen in the future
از اینا🔮😂
گوی بلورینی که بعضی از افراد اعتقاد دارند که میتوان با آن اینده را دید
گوی بلورینی که توسط فالگیران استفاده میشود
. .
گوی بلوری
A glass ball in which some people believe you can see what is going to happen in the future
یک گوی شیشه ای که بعضی افراد اعتقاد دارند میتوانید آن چیزی را که در آینده اتفاق می افتد را ببینید
گوی بلورین، برای اینده نگری هست

بپرس