cryptographer


رمزنویس ,پوشیده نویس

جمله های نمونه

1. Tsutomu Matsumoto is a Japanese mathematician, a cryptographer who works on security, and he decided to see if he could fool the machines which identify you by your fingerprint.
[ترجمه گوگل]تسوتومو ماتسوموتو یک ریاضیدان ژاپنی، رمزنگاری است که روی امنیت کار می کند، و تصمیم گرفت ببیند آیا می تواند ماشین هایی را که شما را با اثر انگشت شما شناسایی می کنند فریب دهد
[ترجمه ترگمان]Tsutomu ماتسوموتو یک ریاضیدان ژاپنی، a که روی امنیت کار می کند، و او تصمیم گرفت تا ببیند می تواند ماشین هایی را که شما را با اثر انگشت تشخیص می دهند گول بزند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ask the cryptographer to wait at the command post.
[ترجمه گوگل]از رمزنگار بخواهید در پست فرمان منتظر بماند
[ترجمه ترگمان]از آن cryptographer بخواه که در پست فرمانده منتظر بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In general, any new cryptosystem could harbor serious flaws that are discovered only after years of scrutiny by cryptographers.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، هر سیستم رمزنگاری جدید می تواند دارای نقص های جدی باشد که تنها پس از سال ها بررسی توسط رمزنگاران کشف می شود
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، هر سیستم رمزنگاری جدید می تواند نقص های جدی را که تنها پس از سال ها بررسی توسط رمزنگارها کشف می شوند، به بار آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But even if I was, I wouldn't tell you. " That sounds far more like the dry humour of the average cryptographer than a playful admission of guilt. "
[ترجمه گوگل]اما اگر هم بودم به شما نمی گفتم "این بیشتر شبیه شوخی خشک یک رمزنگار معمولی است تا یک اعتراف بازیگوش به گناه "
[ترجمه ترگمان]اما حتی اگر این کار را می کردم، به تو نمی گفتم \" این بیشتر شبیه به طنز خشک of بود تا اعتراف به گناه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "A 'trusted' computer does not mean a computer that is trustworthy. ", Cryptographer Bruce Schneier said.
[ترجمه گوگل]بروس اشنایر، رمزنگار، گفت: «رایانه «معتمد» به معنای رایانه ای نیست که قابل اعتماد باشد
[ترجمه ترگمان]cryptographer بروس Schneier گفت: \" یک کامپیوتر قابل اعتماد به معنای کامپیوتر نیست که قابل اعتماد باشد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Alan Turing was an English scientist, mathematician, logician, and cryptographer, and arguably the greatest British scientist of the 20th century.
[ترجمه گوگل]آلن تورینگ دانشمند، ریاضیدان، منطق دان و رمزنگار انگلیسی و بدون شک بزرگترین دانشمند بریتانیایی قرن بیستم بود
[ترجمه ترگمان]آلن تورینگ یک دانشمند انگلیسی، ریاضیدان، logician، و cryptographer بود و مسلما بزرگ ترین دانشمند انگلیسی قرن بیستم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• writer or decoder of ciphered writing, writer or decoder of a code

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم crypto ( به صورت crypt نیز نوشته می شود )
📌 این ریشه، معادل "hidden" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "hidden" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 cryptic: having a "hidden" meaning
🔘 cryptography: the practice of writing in a "hidden" or secret code
🔘 cryptogram: a message written in a "hidden" code
🔘 cryptology: the study of "hidden" codes and ciphers
🔘 cryptographer: a person who creates or deciphers "hidden" messages
🔘 crypt: an underground room, often used as a "hidden" burial place
🔘 cryptonym: a "hidden" or secret name
🔘 cryptanalysis: the act of decoding "hidden" or encrypted messages
🔘 cryptozoic: relating to life forms that remain "hidden" in fossil records
🔘 cryptogenic: of "hidden" origin or cause
🔘 crypto - Jew: a person who "hides" their Jewish faith
🔘 crypto - Christian: someone who keeps their Christian faith "hidden"
🔘 cryptobiosis: a state of life where an organism is "hidden" or dormant
🔘 cryptid: a "hidden" or mythical creature, like Bigfoot
🔘 cryptograph: a device used for "hidden" writing
🔘 cryptoscope: an instrument for viewing "hidden" things
🔘 cryptesthesia: perception of "hidden" knowledge or extrasensory awareness
🔘 cryptal: relating to something "hidden" underground
🔘 cryptococcus: a fungus that thrives in "hidden" environments
🔘 cryptomnesia: a "hidden" memory resurfacing without recognition

cryptographer ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: رمزنگار
تعریف: فـرد رمـزگشای ماهـر در تحلیل کُدها و رمزنگاشت ها

بپرس