cryptically

جمله های نمونه

1. 'Yes and no,' she replied cryptically.
[ترجمه گوگل]او با رمز و راز پاسخ داد: "بله و نه"
[ترجمه ترگمان]به طور مبهمی جواب داد: بله و نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "Not necessarily," she says cryptically.
[ترجمه گوگل]او با رمز و راز می گوید: «لزوماً نه
[ترجمه ترگمان]او به طور مبهمی می گوید: \" نه لزوما \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most of these likely never spread or spread cryptically for a while and burned out, " he added. "
[ترجمه گوگل]بسیاری از اینها احتمالاً برای مدتی هرگز پخش نمی‌شوند یا به صورت رمزآلود پخش نمی‌شوند و می‌سوزند »
[ترجمه ترگمان]او افزود: \" اغلب این افراد تا مدتی به طور مبهمی پخش و پخش نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most of my students knew, at least cryptically, what happened in Tiananmen Square right around the year most of them were born.
[ترجمه گوگل]اکثر دانش‌آموزان من، حداقل به صورت رمزآمیز، می‌دانستند که در میدان تیان‌آن‌من دقیقاً در همان سالی که بیشترشان به دنیا آمدند، چه اتفاقی افتاد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان من حداقل به طور مبهمی می دانستند که آنچه در میدان تیانانمن اتفاق افتاده است، در حدود سال بسیاری از آن ها به دنیا آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Michael cryptically replies, "I don't have a few years. "
[ترجمه گوگل]مایکل با رمز و راز پاسخ می دهد: "چند سال فرصت ندارم "
[ترجمه ترگمان]مایکل cryptically پاسخ می دهد: \" من چند سال وقت ندارم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Less cryptically, he said the arms race was still on.
[ترجمه گوگل]او گفت که مسابقه تسلیحاتی همچنان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]به طور مبهمی می گفت مسابقه بازوان هنوز همچنان ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The article also added, cryptically, "U. S. President Barack Obama is thought to have been nominated but it's unclear on what grounds. "
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین به صورت رمزآلود اضافه کرد: "به نظر می رسد باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده نامزد شده است، اما مشخص نیست که بر چه اساس "
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین به طور مبهمی اضافه شده است اس تصور می شود که رئیس جمهور باراک اوباما نامزد شده است، اما هنوز مشخص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You will find it, " the giant answered cryptically . "
[ترجمه گوگل]شما آن را پیدا خواهید کرد، "غول رمزآلود پاسخ داد "
[ترجمه ترگمان]به طور مبهمی پاسخ داد: \" آن را پیدا خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And you over think. Always speak cryptically.
[ترجمه گوگل]و تو بیش از حد فکر می کنی همیشه رمزآلود صحبت کنید
[ترجمه ترگمان] و تو هم فکر می کنی همیشه به طور مبهمی حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The discussion of the time problem does not take very long as I have already mentioned essential aspects of it in section 1 – if somewhat cryptically.
[ترجمه گوگل]بحث در مورد مشکل زمان زیاد طول نمی کشد زیرا قبلاً جنبه های اساسی آن را در بخش 1 ذکر کردم - البته تا حدودی رمزآلود
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد مساله زمان چندان طول نمی کشد که من قبلا جنبه های ضروری آن را در بخش ۱ ذکر کرده ام - اگر تا حدی به طور مبهمی صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The amending of A - Key must be processed cryptically in OTA authentication.
[ترجمه گوگل]اصلاح A - Key باید به صورت رمزی در احراز هویت OTA پردازش شود
[ترجمه ترگمان]اصلاح یک کلید باید به طور مبهمی در تایید هویت OTA پردازش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. “Good. Now move onto the second thing, ” she cryptically says.
[ترجمه گوگل]"خوب حالا به سراغ چیز دوم بروید،» او به شکلی مرموز می گوید
[ترجمه ترگمان]\" خوب به طور مبهمی می گوید: \" حالا به سمت دومین چیز حرکت کن \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It has only a single, illuminated button that serves as the on-off switch and an indicator light that blinks cryptically in different colors.
[ترجمه گوگل]این فقط یک دکمه تکی دارد که به عنوان کلید روشن و خاموش عمل می کند و یک چراغ نشانگر که به طور مرموز در رنگ های مختلف چشمک می زند
[ترجمه ترگمان]این دکمه تنها یک دکمه روشن و روشن دارد که به عنوان سوئیچ روشن و یک نور شاخصی که به طور مبهمی به رنگ های مختلف چشمک می زند، عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So I am thinking about it, " the Bianconeri hero concluded cryptically. "
[ترجمه گوگل]بنابراین من در مورد آن فکر می کنم، "قهرمان بیانکونری به صورت رمزآلود نتیجه گرفت "
[ترجمه ترگمان]قهرمان Bianconeri به طور مبهمی به این نتیجه رسیده بود: \" من در این باره فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• puzzlingly, mysteriously, obscurely

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : encrypt
✅️ اسم ( noun ) : crypt / encryption
✅️ صفت ( adjective ) : cryptic / encrypted
✅️ قید ( adverb ) : cryptically
به طور مبهمی
ناهمخوان

بپرس