cryostat


معنی: سرماپا، سرماسنج
معانی دیگر: سرما پای (دستگاه تثبیت سرما در درجات پایین)، سرما ایستانه

جمله های نمونه

1. The sample can be removed from the cryostat when the measurements are complete.
[ترجمه گوگل]پس از اتمام اندازه گیری، نمونه را می توان از کرایواستات خارج کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اندازه گیری ها تکمیل شدند، نمونه را می توان از the حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The causes of fluctuation in cryostat have been shown by analysing a typical temperature control system.
[ترجمه گوگل]علل نوسان در کرایواستات با تجزیه و تحلیل یک سیستم کنترل دمای معمولی نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]علت نوسان در cryostat با تجزیه و تحلیل یک سیستم کنترل دمایی خاص نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the cryostat section, the antigens also appeared at the fourth week, they were localized on vitelline membrane and egg shell.
[ترجمه گوگل]در بخش کرایوستات نیز آنتی ژن ها در هفته چهارم ظاهر شدند و روی غشای ویتلین و پوسته تخم قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]در بخش cryostat، آنتی ژن نیز در هفته چهارم ظهور کرد، آن ها در پوسته vitelline و پوسته تخم مرغ قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The causes of temperature fluctuation in cryostat have been shown by analysing a typical temperature control system.
[ترجمه گوگل]دلایل نوسانات دما در کرایواستات با تجزیه و تحلیل یک سیستم کنترل دمای معمولی نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]علت نوسانات دما در cryostat با تجزیه و تحلیل یک سیستم کنترل دمایی خاص نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The configuration of flow cryostat and its mechanical damping system were described.
[ترجمه گوگل]پیکربندی کرایوستات جریان و سیستم میرایی مکانیکی آن شرح داده شد
[ترجمه ترگمان]پیکربندی of جریان و سیستم میرایی مکانیکی آن توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Structure design and heat transfer analysis for the cryostat of superconducting magnet is mainly discussed in the paper.
[ترجمه گوگل]طراحی ساختار و تجزیه و تحلیل انتقال حرارت برای کرایواستات آهنربای ابررسانا به طور عمده در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]طراحی ساختار و تحلیل انتقال حرارت برای cryostat of superconducting عمدتا در این مقاله مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cryostat sections were cut coronally through the hippocampi of the brains at weeks 8 and 12 after transplantation respectively.
[ترجمه گوگل]بخش‌های کرایوستات به ترتیب در هفته‌های 8 و 12 پس از پیوند از طریق هیپوکامپی مغز به‌صورت تاجی بریده شد
[ترجمه ترگمان]بخش های Cryostat از طریق the مغزها در هفته های ۸ و ۱۲ پس از پیوند، بریده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The characteristics of the RS-11 type carbon resistor were measured using the above-mentioned cryostat. The results indicate that it can be used as a thermometer at ultra-low temperatures.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های مقاومت کربنی نوع RS-11 با استفاده از کرایوستات فوق‌الذکر اندازه‌گیری شد نتایج نشان می دهد که می توان از آن به عنوان یک دماسنج در دماهای بسیار پایین استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]خصوصیات چند مقاومت کربن نوع RS - ۱۱ با استفاده از cryostat ذکر شده در بالا اندازه گیری شدند نتایج نشان می دهد که می توان از آن به عنوان یک دماسنج در دماهای بسیار پایین استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The superconducting cable, with its cooling line in the magnet cryostat, and the supply and return helium cooling lines will deform due to contraction at low temperature.
[ترجمه گوگل]کابل ابررسانا با خط خنک کننده آن در کرایوستات آهنربایی و خطوط خنک کننده هلیوم تغذیه و برگشت به دلیل انقباض در دمای پایین تغییر شکل می دهند
[ترجمه ترگمان]کابل superconducting با خط خنک سازی آن در آهن ربا، خطوط خنک کننده تغذیه و برگشت به دلیل انقباض در دمای پایین شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The methods and results to realize the triple points of argon, oxygen and nitrogen in a cryostat and those of equilibrium hydrogen and neon in a mini-refrigerator are described.
[ترجمه گوگل]روش ها و نتایج برای تحقق نقاط سه گانه آرگون، اکسیژن و نیتروژن در یک کرایواستات و موارد تعادل هیدروژن و نئون در یک یخچال کوچک شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]روش ها و نتایج برای درک نقاط سه گانه آرگون، اکسیژن و نیتروژن در a و هیدروژن متعادل و نئون در یک یخچال کوچک توضیح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If the current becomes too high, the power dissipated may damage the sample and the cryostat .
[ترجمه گوگل]اگر جریان خیلی زیاد شود، توان تلف شده ممکن است به نمونه و کرایواستات آسیب برساند
[ترجمه ترگمان]اگر جریان بیش از حد بالا باشد، توان هدر رفته ممکن است به نمونه و cryostat خسارت وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The static heat load and the cold plate temperature of the cryostat were tested, the experimental results show that the cryostat is fit for the served laser. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]بار گرمای استاتیک و دمای صفحه سرد کرایوستات مورد آزمایش قرار گرفت، نتایج تجربی نشان می‌دهد که کرایوستات برای لیزر ارائه شده مناسب است فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]بار حرارت ثابت و دمای بشقاب سرد of مورد آزمایش قرار گرفت، و نتایج تجربی نشان می دهد که cryostat برای لیزر سرویس دهی مناسب است فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objectie: To ensure the experimental results are scientific by improving the quality of the cryostat section.
[ترجمه گوگل]هدف: برای اطمینان از علمی بودن نتایج تجربی با بهبود کیفیت بخش کرایوستات
[ترجمه ترگمان]Objectie: برای اطمینان از اینکه نتایج تجربی با بهبود کیفیت بخش cryostat علمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this paper, we argue the structure design of the Cryostat with reducing pressure for the application to optical experiment.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، طراحی ساختار Cryostat را با کاهش فشار برای کاربرد در آزمایش نوری استدلال می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ما طراحی ساختار of را با کاهش فشار برای کاربرد برای آزمایش نوری مورد بحث قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرما پا (اسم)
cryostat

سرماسنج (اسم)
cryostat

تخصصی

[علوم دامی] میکروتم (microtome)یا ریزبر دمای پایین
[شیمی] سرما پاى (دستگاه تثبیت سرما در درجات پایین )، سرما ایستانه
[برق و الکترونیک] زمپا، کریوستات وسیله ای برای حفظ دماهای زمزاییک .
[پلیمر] سرماپای

انگلیسی به انگلیسی

• instrument which maintains very low temperatures

پیشنهاد کاربران

cryostat ( فیزیک )
واژه مصوب: زم پا
تعریف: ابزاری برای فراهم کردن محیط کم‏دما برای انجام آزمایش تحت شرایط مورد نظر

بپرس